۱۷ اسفند ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۳۵ : ۱۵
(آخرین ویرایش: ۸ مرداد ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۱۹ : ۰۱، توسط کیومرث بتیانه.)
ازتمام حقوقدانان وبزرگواران محترم سایت و مراجعین عزیز ومحترم تقاضای راهنمائی وارشاد دارم
مابارگه دادیم این رفت برما برقصرستم کاران چه رسد خزلان
باسلام واحتراما :
1- طبق (قولنامه (5/1/53 ) یک قطعه زمین بمساحت پانصدمترمربع از پلاک 110فرعی 182 اصلی از مالک به استناد سند .78223 - 10/5/1350 دفتر 6 بنام مرحوم پدرم خریدم – زمین را پس از تصرف ساختم وبا بلوک سیمانی دیوارکشی ومحصور کردم وچندین درخت میوه وگل کاشتم سالیان متمادی قبل وبعداز انقلاب بدون مدعی وبدون معترض بهمراه خانواده ام متصرف وسکونت داشتم و2 فرزند ذکورم درسال 61و66 متولدشدند . درسال 1367 تحت پرونده کلاسه 67- .... - برای دریافت سند در هیات ماده 147 ق ثبت رسیدگی به اسناد عادی اقدام که پس ازانجام تشریفات واحضارمالک وملاحظه سند وکارشناسی مراتب صحت وتائید قولنامه درصورتمجلس هیات درج وثبت شده واگهی نوبتی منتشرشد
چون صدورسندازطریق ماده 147 فوق طولانی شد با تنظیم دادخواست وبانضمام مدارک تحت کلاسه 71/ 118 شعبه 000 دادگاه حقوقی برای اخذ ودریافت سند اقدام که طبق حکم قطعی 119-72 صدور سندمقررشده است
* توسط چندین دستگاه بلدوزر ولودر وگریدرشرکت وابسته به اداره زمین شهری قسمتی از اراضی خاکبرداری میشد و دراثرتعرض وتخریب به زمین ملکی ام شکایت کیفری مطرح که بنا به دستور مقام قضائی با جلب نظرکارشناس مبلغ 79 هزارتومان طی چک بشماره وتاریخ 17/ 2 /72 از زمین شهری دریافت نمودم
چون اداره زمین شهری مشغول خاکبرداری واجرای طرح بودممکن بود زمین را بغیر واگذار نماید لذا با تقدیم دادخواست مجدد برای جلوگیری از تضعیع وتفریط حقوق ملکی ام تقاضای بازداشت وتوقیف زمین را تقدیم که حسب دستور دادگاه بشماره 77/ 370 درتاریخ 29 / 2 /77 به زمین شهری ابلاغ وتحویل شد که از هرگونه ساخت وساز واگذاری بغیر ممانعت وزمین مذکور بنام وبه نفع اینجانب دربازداشت وتوقیف باشد که اداره زمین شهری نیز اجرای دستور نموده ولی مخفیانه درحال اقدام خود بود
اداره زمین شهری اعلام کرد که سند قسمتی از کل پلاک 110 بنام شرکت خانه سازی شهرشیرین به این اداره فروخته شده است با مراجعه بفروشنده اظهارداشت من هیچگونه معامله ای با کسی ننموده ام
متفقا با فروشنده علیه شرکت خانه سازی شهرشیرین وسردفتر تنظیم کننده سند جعلی ومالکین انتقال گیرنده به اتهام جعل وکلاهبرداری شکایت کیفری شد که در جریان دادرسی در دادسرای عمومی با استکگتاب اثر انگشت مراتب جعل سند وکلاهبرداری محرز وثابت شد وچون فقط سردفتر حاضربود قرارمجرمیت وکیفرخواست علیه وی صادر وبقیه متواری ومخفی بودند
پرونده به دادگاه کیفری ارسال گردید وتوسط فروشنده ومالک برای ابطال سند جعلی وبرگشت پلاک بنام خود طرح دعوی حقوقی بکلاسه 75 /153 شعبه اول مطرح نمود (بانضمام مدارک کیفری ) دراثرتشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب ماهها وسالها طول کشید تا اینکه بعلت فوت متهم قرارموقوفی تعقیب صادر شد ودرپرونده حقوقی نیز حکم درتاریخ 4/ 8 / 88 بر ابطال سندجعلی وبرگشت پلاک بنام فروشنده مقررشد
درخلال این دادرسی حقوقی بعنوان شخص ثالث به دعوی حقوقی وارد شدم که تحت کلاسه 76/60 طبق حکم 200- 31 / 6 /76 مقررشد که رسیدگی به پرونده 75 / 153 به حقوق ثالث لطمه ای وارد نمی اید
مجددا چون اداره زمین شهری مخفیانه اقداماتی میکرد درتاریخ 25/6/76 با تقدیم دادخواست خلع ید علیه زمین شهری وثبت اسناد وفروشنده تحت کلاسه 247 دعوی مطرح نمودم که طبق حکم قطعی 354-76 مقررشد زمین خلع ید وبه اینجانب تحویل گردد ولی چونکه دعوی حقوقی بین فروشنده وغیرو هنوز ادامه داشت وخاتمه نیافته بود لذا اجرای حکم خلع ید وهمچنین حکم صدور سند موکول به خاتمه رسیدگی پرونده 75 / 153 شد
اخیرا درتاریخ 4 /8 / 88 رسیدگی پرونده دعوی بین فروشنده وغیره خاتمه یافته است وبموجب اخرین تصمیم دادگاه محترم رسیدگی کننده وریاست کل حوزه قضائی با مطالعه پرونده وملاحظه سوابق مالکیت اینجانب در 500 مترمربع ازپلاک 110 فرعی 182 اصلی تملک شده محرز وثابت شده وبرهمین اساس درپی اجرای حکم خلع ید دستور صادر که توسط نماینده اجرای احکام حقوقی طبق صورتجلسه درتاریخ 25 / 12 /88 عینا زمین خام موجود به اینجانب تحویل ومتصرف شدم وبه تجویزماده 44 قانون اجرای احکام مراتب اجرای حکم وصورتجلسه به اداره زمین شهری ابلاغ وتحویل گردیده است
هرچند زمین حسب دستور مقام قضائی دربازداشت وتوقیف بوده اما اداره زمین شهری بواسطه مراوده وارتباط داشتن اداری هیچگونه توجه واعتنائی نداشته وندارد لذا به اقدامات طرح خود ادامه میداد
باتوجه به صورتجلسه تحویل زمین 25 / 12 / 88 ونامه دستور صدور سند مورخ 7/ 11 /92 چون قصد ابطال سند انتقالی بنام دولت را دارم لذا اینجانب برای لغو تصمیم تملک مطابق رای 544- 31 /6 /69 دیوانعالی کشور بدوا دادخواست به دیوانعدالت اداری تقدیم نموده ام که پس از رسیدگی طبق رای شماره 9300013671 - 26 / 9 /93 بعلت عدم داشتن سند رای به رد دعوی صادر نموده است
قبلا نیز با تقدیم دادخواست برای لغو تملک اقدام شده بود که شعبه هشتم دیوان طبق رای 3907 - 18/ 7 /87 ضمن قرار رد دعوی اینجانب را مستحق دریافت حدنصاب مالکانه محسوب دانسته است درصورتیکه رای نخست شعبه هشتم ورای دوم شعبه هفتم دیوانعدالت ازنظر مفاد با هم تعارض دارند وبا طرح سوال ازواحد ارشاد پاسخ واصل گردیده که میتوانم بموجب ماده 85 دیوان اعلام تعارض نمایم که این اعلام تعارض اقدام ودرحال رسیدگی میباشد
علیهذا با پوزش ازفراوانی مطلب چون اداره زمین شهری با حمایت کردن از افراد کلاهبردار زمین خوار با تعرض عدوانی وغصب به زمین وملک خصوصی ام اقدام داشته است ودراوائل کار که مراجعه کردم توسط یکی ازکارکنان امور حقوقی پیشنهاد انعام وشیرینی شد که بنده قبول نکردم وچون نداشتم (2میلیون سال 72 برایم امکان تهیه نداشت ) بنابراین توسط همین شخص وهمکارانش علیه بنده سنگربندی شده واکثر مکاتبات اداری ودادگستری توسط امور حقوقی زمین شهری تنظیم و صادر میشود که تماما نوک قلم علیه اینجانب بکارگرفته میشود
دراثراین عمل داعشی وددمنشانه اداره زمین شهری و تعرض به حق وحقوق خانواده مظلومم قصددارم بهرنحوی که شود اولا نگذارم زمین خودم را غصب وببرند ودرصورت دوم بهاء زمین و معوض را مطابق تبصره 2 ازماده 9 قانون زمین شهری دریافت نمایم و بخاطر عملکرد این اداره زمین شهری از تمام مسئولانش متنفر وبدبین هستم وحتی ازخودم نیز میل سرد ونا امید هستم که درکمال بی غیرتی زمین ملکی ام دستخوش افراد فاسد وبی وجدان شود مگر نمیگویند حقوق شهروندی و هرکس میتواند فلان باشد ومن از جمع حقوق حلال این زمین را خریدم
چه کارکنم وچه راهی دارد
از تمام بزرگواران وحقوقدانان محترم وبازدید کنندگان عزیز استمداد وراهنمائی می طلبم که چه راهی هست وچکارکنم
ازخداوندمتعال طول عمرباعزت وعظمت را برایتان مسئلت دارم اعداد وارقام وشعبات دادگاه فرضی هستند
مابارگه دادیم این رفت برما برقصرستم کاران چه رسد خزلان
باسلام واحتراما :
1- طبق (قولنامه (5/1/53 ) یک قطعه زمین بمساحت پانصدمترمربع از پلاک 110فرعی 182 اصلی از مالک به استناد سند .78223 - 10/5/1350 دفتر 6 بنام مرحوم پدرم خریدم – زمین را پس از تصرف ساختم وبا بلوک سیمانی دیوارکشی ومحصور کردم وچندین درخت میوه وگل کاشتم سالیان متمادی قبل وبعداز انقلاب بدون مدعی وبدون معترض بهمراه خانواده ام متصرف وسکونت داشتم و2 فرزند ذکورم درسال 61و66 متولدشدند . درسال 1367 تحت پرونده کلاسه 67- .... - برای دریافت سند در هیات ماده 147 ق ثبت رسیدگی به اسناد عادی اقدام که پس ازانجام تشریفات واحضارمالک وملاحظه سند وکارشناسی مراتب صحت وتائید قولنامه درصورتمجلس هیات درج وثبت شده واگهی نوبتی منتشرشد
چون صدورسندازطریق ماده 147 فوق طولانی شد با تنظیم دادخواست وبانضمام مدارک تحت کلاسه 71/ 118 شعبه 000 دادگاه حقوقی برای اخذ ودریافت سند اقدام که طبق حکم قطعی 119-72 صدور سندمقررشده است
* توسط چندین دستگاه بلدوزر ولودر وگریدرشرکت وابسته به اداره زمین شهری قسمتی از اراضی خاکبرداری میشد و دراثرتعرض وتخریب به زمین ملکی ام شکایت کیفری مطرح که بنا به دستور مقام قضائی با جلب نظرکارشناس مبلغ 79 هزارتومان طی چک بشماره وتاریخ 17/ 2 /72 از زمین شهری دریافت نمودم
چون اداره زمین شهری مشغول خاکبرداری واجرای طرح بودممکن بود زمین را بغیر واگذار نماید لذا با تقدیم دادخواست مجدد برای جلوگیری از تضعیع وتفریط حقوق ملکی ام تقاضای بازداشت وتوقیف زمین را تقدیم که حسب دستور دادگاه بشماره 77/ 370 درتاریخ 29 / 2 /77 به زمین شهری ابلاغ وتحویل شد که از هرگونه ساخت وساز واگذاری بغیر ممانعت وزمین مذکور بنام وبه نفع اینجانب دربازداشت وتوقیف باشد که اداره زمین شهری نیز اجرای دستور نموده ولی مخفیانه درحال اقدام خود بود
اداره زمین شهری اعلام کرد که سند قسمتی از کل پلاک 110 بنام شرکت خانه سازی شهرشیرین به این اداره فروخته شده است با مراجعه بفروشنده اظهارداشت من هیچگونه معامله ای با کسی ننموده ام
متفقا با فروشنده علیه شرکت خانه سازی شهرشیرین وسردفتر تنظیم کننده سند جعلی ومالکین انتقال گیرنده به اتهام جعل وکلاهبرداری شکایت کیفری شد که در جریان دادرسی در دادسرای عمومی با استکگتاب اثر انگشت مراتب جعل سند وکلاهبرداری محرز وثابت شد وچون فقط سردفتر حاضربود قرارمجرمیت وکیفرخواست علیه وی صادر وبقیه متواری ومخفی بودند
پرونده به دادگاه کیفری ارسال گردید وتوسط فروشنده ومالک برای ابطال سند جعلی وبرگشت پلاک بنام خود طرح دعوی حقوقی بکلاسه 75 /153 شعبه اول مطرح نمود (بانضمام مدارک کیفری ) دراثرتشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب ماهها وسالها طول کشید تا اینکه بعلت فوت متهم قرارموقوفی تعقیب صادر شد ودرپرونده حقوقی نیز حکم درتاریخ 4/ 8 / 88 بر ابطال سندجعلی وبرگشت پلاک بنام فروشنده مقررشد
درخلال این دادرسی حقوقی بعنوان شخص ثالث به دعوی حقوقی وارد شدم که تحت کلاسه 76/60 طبق حکم 200- 31 / 6 /76 مقررشد که رسیدگی به پرونده 75 / 153 به حقوق ثالث لطمه ای وارد نمی اید
مجددا چون اداره زمین شهری مخفیانه اقداماتی میکرد درتاریخ 25/6/76 با تقدیم دادخواست خلع ید علیه زمین شهری وثبت اسناد وفروشنده تحت کلاسه 247 دعوی مطرح نمودم که طبق حکم قطعی 354-76 مقررشد زمین خلع ید وبه اینجانب تحویل گردد ولی چونکه دعوی حقوقی بین فروشنده وغیرو هنوز ادامه داشت وخاتمه نیافته بود لذا اجرای حکم خلع ید وهمچنین حکم صدور سند موکول به خاتمه رسیدگی پرونده 75 / 153 شد
اخیرا درتاریخ 4 /8 / 88 رسیدگی پرونده دعوی بین فروشنده وغیره خاتمه یافته است وبموجب اخرین تصمیم دادگاه محترم رسیدگی کننده وریاست کل حوزه قضائی با مطالعه پرونده وملاحظه سوابق مالکیت اینجانب در 500 مترمربع ازپلاک 110 فرعی 182 اصلی تملک شده محرز وثابت شده وبرهمین اساس درپی اجرای حکم خلع ید دستور صادر که توسط نماینده اجرای احکام حقوقی طبق صورتجلسه درتاریخ 25 / 12 /88 عینا زمین خام موجود به اینجانب تحویل ومتصرف شدم وبه تجویزماده 44 قانون اجرای احکام مراتب اجرای حکم وصورتجلسه به اداره زمین شهری ابلاغ وتحویل گردیده است
هرچند زمین حسب دستور مقام قضائی دربازداشت وتوقیف بوده اما اداره زمین شهری بواسطه مراوده وارتباط داشتن اداری هیچگونه توجه واعتنائی نداشته وندارد لذا به اقدامات طرح خود ادامه میداد
باتوجه به صورتجلسه تحویل زمین 25 / 12 / 88 ونامه دستور صدور سند مورخ 7/ 11 /92 چون قصد ابطال سند انتقالی بنام دولت را دارم لذا اینجانب برای لغو تصمیم تملک مطابق رای 544- 31 /6 /69 دیوانعالی کشور بدوا دادخواست به دیوانعدالت اداری تقدیم نموده ام که پس از رسیدگی طبق رای شماره 9300013671 - 26 / 9 /93 بعلت عدم داشتن سند رای به رد دعوی صادر نموده است
قبلا نیز با تقدیم دادخواست برای لغو تملک اقدام شده بود که شعبه هشتم دیوان طبق رای 3907 - 18/ 7 /87 ضمن قرار رد دعوی اینجانب را مستحق دریافت حدنصاب مالکانه محسوب دانسته است درصورتیکه رای نخست شعبه هشتم ورای دوم شعبه هفتم دیوانعدالت ازنظر مفاد با هم تعارض دارند وبا طرح سوال ازواحد ارشاد پاسخ واصل گردیده که میتوانم بموجب ماده 85 دیوان اعلام تعارض نمایم که این اعلام تعارض اقدام ودرحال رسیدگی میباشد
علیهذا با پوزش ازفراوانی مطلب چون اداره زمین شهری با حمایت کردن از افراد کلاهبردار زمین خوار با تعرض عدوانی وغصب به زمین وملک خصوصی ام اقدام داشته است ودراوائل کار که مراجعه کردم توسط یکی ازکارکنان امور حقوقی پیشنهاد انعام وشیرینی شد که بنده قبول نکردم وچون نداشتم (2میلیون سال 72 برایم امکان تهیه نداشت ) بنابراین توسط همین شخص وهمکارانش علیه بنده سنگربندی شده واکثر مکاتبات اداری ودادگستری توسط امور حقوقی زمین شهری تنظیم و صادر میشود که تماما نوک قلم علیه اینجانب بکارگرفته میشود
دراثراین عمل داعشی وددمنشانه اداره زمین شهری و تعرض به حق وحقوق خانواده مظلومم قصددارم بهرنحوی که شود اولا نگذارم زمین خودم را غصب وببرند ودرصورت دوم بهاء زمین و معوض را مطابق تبصره 2 ازماده 9 قانون زمین شهری دریافت نمایم و بخاطر عملکرد این اداره زمین شهری از تمام مسئولانش متنفر وبدبین هستم وحتی ازخودم نیز میل سرد ونا امید هستم که درکمال بی غیرتی زمین ملکی ام دستخوش افراد فاسد وبی وجدان شود مگر نمیگویند حقوق شهروندی و هرکس میتواند فلان باشد ومن از جمع حقوق حلال این زمین را خریدم
چه کارکنم وچه راهی دارد
از تمام بزرگواران وحقوقدانان محترم وبازدید کنندگان عزیز استمداد وراهنمائی می طلبم که چه راهی هست وچکارکنم
ازخداوندمتعال طول عمرباعزت وعظمت را برایتان مسئلت دارم اعداد وارقام وشعبات دادگاه فرضی هستند