با چه عنوان شکای کنم

[hortash]

با سلام و تشکر از راهنمایی عزیزان

مالک 3 دانگ مشاع از 6دانگ مغازه ای بودم که چند سال قبل بعد از انحصار وراثت از طرف بقیه وراث به من انتقال پیدا کرد ( بااستثناء 11 سهم از 48سهم اعیانی مربوط به مادرم ) و مالک 3 دانگ دیگر دو نفر دیگر( غیر از ورثه ) که تصمیم به فروش را داشتیم که هر بار به دلایلی به توافق با هم یا با خریدار نمیرسیدیم که آخرین بار خرداد93 با شرکا به قیمت 3 دانگشان 185 میلیون با هم توافق کردیم برای فروش که باز با خریدار و نحوه پرداخت وجه به توافق نرسیدیم که 370 میلیون بود و 180 میلیون زیر قیمت بازار حاضر به فدوش بودیم تا اینکه در بهمن 93 خریداری دیگر آمد قیمت واقعی را به او گفتم و اینکه من 3 دانگم را کمتر از 220 میلیون نمیدهم ولی 3دانگ شرکایم را نمیدانم ولی قبلا به 185 میلیون راضی بودند قرار شد از شرکایم بپرسم که انه به فروش 185 میلیون راضی بودند ولی از قیمت توافقی 3 دانگ من با خریدار مطلع نبودند . قرار شد در دفتر املاک هر 3 دانگی را جدا قولنامه کنیم از من 215 میلیون و 3 دانگ دیگر را 185 میلیون . روز قولنامه خریدار گفت دفتر املاک آشناست گفته یک قولنامه 370 میلیون بنویسیم و ما باقی را جداگانه چک بگیر بخاطری اگر شرکایت بدانند که از تورا بیشتر میخرم آنها هم بیشتر میخواهند ( چون از چند نفر در مورد خریدار سوال کرده بودم و همه آن را ایید کرده بودند که خوش حساب است و خودش نیز با هزار قسم و اینکه استخاره کردم برا خرید اینجا و بیع ابوالفضل خوندن همان قسم است که مرسوم اینجاست حتی املاکی نیز تاییدش مینمود ) قبول کردم در 13 بهمن در دفتر املاک قولنامه نوشته شد که یک چک بمبلغ 150 میلیون تاریخ روز و یک چک 35 میلیون همزوان با انتقال سند که تا یکماه دیگر بود و عینا برای شرکایم من امضا کردم چون برای شرکایم کاری پیش امده بود روز بعد امضا نمودند. روز بعد با خریدار رفتیم بانک برای وصول چک150 میلیونی که توسط من پاس شد و130 میلیونش واریز شد بحسابم در همان بانک و 20 میلیون دیگرش توسط خریدار مجددا واریز شد به حساب خودش ( چون مبلغی بحسابش برای چک شرکایم واریز شده بود کم بود تصمیم به نزول این مبلغ داشت که به پیشنهاد من قرار بر این شد خودرو زانتیایی که میگفت 45 میلیون قیمتش است من بردارم که مشکلش حل شود به همین دلیل 20 میلیون بحسابش برگشت داده شد ) بعد از این ماجرا رفتیم دفترخانه و وکالت بلاعزل به او دادم بعد دفتر املاک برای تسویه حساب و نوشتن قولنامه ماشین که در قولنامه ماشین مبلغ 45 میلیون قیمت ماشین قید شده که از مبلغ فدوش 3 دانگ مغازه پرداخت گردیده است و انتقال سند نیز تا یک ماه آینده یعنی 13 اسفند 93 و یک چک 5 میلیونی که جمع آنها 215 میلیون میشود ( 130 نقد + 45ماشین +35 چک همزوان با انتقال سند مغازه +5میلیون چکی دیگر ) و سندهای مغازه نیز تحویل خریدار برای انجام کارهای تک برگ شدن (سندها هنوز دفترچه ای بودند)و بعد انتقال به نام خودش . حال بعد از گذشت 3 ماه و نیم نه تنها هیچکاری برای تک برگ کردن و انتقال انجام نداده که چکها را پاس نماید(چکها در دفتر املاک میباشند) روز قولنامه ماشین گفت فقط یک گلگیر ان رنگ دارد در صورتی که یکماه بهد مشخص شد که دور ماشین کلا رنگ دارد و قیمت آن 30 میلیون هست که قبول ندارد و میگوید من گفتم رنگ دارد ا حالا به حرف دفتر املاک صبر کردم ولی حالا میخوام شکایت کنم چون خریدار به پشتوانه برادر خانمش که او نیز وکیل میباشد و با وکالت بلا عزلی که از من دارد همه قول و قرارها را حاشا کرده و میگوید که قولنامه 370 میلیون است که سهم 3دانگت 185 میلیون است حتی 20میلیونی که از چک 150 میلیونی گرفته بحسابش واریز کرده را حاشامیکند وقی که میگویم برگ کارشناس ماشین برا رنگ هست بانک هم مشخص میشود که چک را پاس کردم 130م بحساب من اومده و 20م بقیه را خودت بحسابت ریختی دوربینهای بانک هم موجودن شاهد هم برا قولنامه و مبلغ قرارمون هم دفتر املاک هست در جواب میگوید پرونده درست میکنم میدم وکیل ( برادر خانمش) پوست از کله ات بکنه (البته حقمه که اعتماد بیجا به هر کسی که با خدا و قرآن میاد جلو نکنم ) . حال تصمیم به شکایت دارم ولی به چه عنوان شکایت کنم نمیدانم و آیا به حقم میرسم ؟