امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
درخواست مهريه و دادخواست طلاق زوجه
#1
با سلام و عرض ادب و احترام

بنده بابت مهريه بايد 2 ماهي يك سكه پرداخت كنم و حكم قطعي آن هم صادر شده است ولي دو ماه است به دليل مشكلات مالي نتوانسته ام اين امر را انجام دهم
زوجه دادخواست طلاق به دليل نپرداختن نفقه داده است و هنوز حكمي بابت آن صادر نشده است

سوال يك -اگر بنده مهريه را يه موقع پرداخت نكنم در تصميم گيري قاضي به راي طلاق به درخواست زوجه تاثير خواهد داشت؟

ايشان در تمكين بنده نميباشد ولي چون پروندهاي طلاق و تمكين و نفقه با هم يكي شده و رايي بابت تمكين و نفقه صادر نشده ولي بنده نفقه را ماهيانه پرداخت ميكنم و با اظهار نامه اطلاع رساني مينمايم

وكيل ايشان از بنده بابت ترك انفاق هم شكايت كردند كه بنده به جزاي نقدي محكوم شدم .

سوال دوم: آيا با توجه به اين كه بنده چند ماهي قبل از شكايت ترك انفاق نفقه ايشان را طبق فيش پرداخت ميكرده ام و هم اكنون هم پرداخت مينمايم ميتواند به استناد حكم ترك انفاق و جزاي نقدي طلاق بگيرند؟ پرونده طلاق و نفقه و تمكين همه با هم لف شده و در جريان رسيدگي ميباشد.لطفا بنده را راهنمائي بفرمائيد. با تشكر فراوان
پاسخ
#2
سلام
1-باعدم پرداخت اقساط مهریه خواهان پرونده اجرائی میتوانددرخواست بازداشت شماراازدادگاه بنماید اما اینکه درطلاق موثرباشد پاسخ منفی است.

2-بله عدم پرداخت نفقه زوجه البته با تمکین نه زوجه ناشزه وعدم الزام به پرداخت حتی توسط حاکم ازموارد عسروحرج دردادخواست طلاق خواهدبود مضافآ اینکه درمحکومیت ترک انفاق به پرداخت جزای نقدی قاضی به شماارفاق نموده درصورت طرح شکایت مجدد قطعآ 5ماه حبس تعزیرای درانتظارخواهد بود
ببخشید که باصراحت پاسخ دادم،نظربنده چنین بود، ازنظردوستانم تمکین مینمایم
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#3
(۲۱ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۱۱ : ۱۶)حکمت نوشته است: سلام
1-باعدم پرداخت اقساط مهریه خواهان پرونده اجرائی میتوانددرخواست بازداشت شماراازدادگاه بنماید اما اینکه درطلاق موثرباشد پاسخ منفی است.

2-بله عدم پرداخت نفقه زوجه البته با تمکین نه زوجه ناشزه وعدم الزام به پرداخت حتی توسط حاکم ازموارد عسروحرج دردادخواست طلاق خواهدبود مضافآ اینکه درمحکومیت ترک انفاق به پرداخت جزای نقدی قاضی به شماارفاق نموده درصورت طرح شکایت مجدد قطعآ 5ماه حبس تعزیرای درانتظارخواهد بود
ببخشید که باصراحت پاسخ دادم،نظربنده چنین بود، ازنظردوستانم تمکین مینمایم

با سلام و تشكر از پاسخگويي حضرتعالي و صراحت شما كه باعث راهنمايي بهتر ميگردد.

بنده فعلا كه حكم تمكين زوجه را از دادگاه ندارم نفقه را هم ماهيانه طبق فيش پرداخت و با اظهار نامه به ايشان اطلاع رساني مينمايم ولي ايشان حاضر به تمكين نميباشد. آيا با توجه به توضيحات داده شده باز هم ايشان ميتواند طلاق بگيرد؟
لطفا راهنمايي بفرمائيد چه كار ديگري انجام دهم كه ايشان نتواند طلاق بگيرد؟؟؟
پاسخ
#4
سلام
به نظربنده با آنچه فرمودید به نظرمیرسد شخصیتی تابع قانون باشید حال چه عواملی باعث گردیده همسرشماعلیه شماحکم محکومیت کیفری بگیرد ناآگاهی به قانون ومانور قانونی وعدم مشورت بایک وکیل دخالت داشته است زیراهمانگونه که فرمودید.
نفقه را هم ماهيانه طبق فيش پرداخت و با اظهار نامه به ايشان اطلاع رساني مينمايم
لزومی به ارسال اظهارنامه نبوده اما پیشنهاد میکنم اظهارنامه ای مبنی بر بازگشت به زندگی مشترک ظرف یک هفته پس ازابلاغ برای ایشان ارسال نمائیددرصورت عدم بازگشت وتمکین وپاسخ به اظهارنامه نفقه ای پرداخت ننمائید زیرا شخص ناشزه مستحق دریافت نفقه نیست به فرض هم که باشددرنهایت که رای به نفع او صادرشود میتوانیددادخواست اعساروتقسیط تقدیم دادگاه نمائید یا اینکه نقدآ پرداخت نمائید

دادخواست تقلیل اقساط نفقه با گواهی 4نفرباشرح مبسوطی ازناتوانی نسبت به پرداخت چنین اقساطی تقدیم دادگاه نمائید
.....................................................
اینکه درپست2عرض کردم طرح شکایت مجدد قطعآ 5ماه حبس تعزیرای درانتظارخواهد بود
پاسخ را اصلاح میکنم باارسال اظهارنامه وعدم تمکین وپاسخ مسئولیتی متوجه شما نخواهد بود خصوصآ اینکه طرح دعوی حقوقی زوجه مانع شکایت کیفری ترک انفاق خواهد بود
این نظربنده بود تابع نظردوستانم هستم
موفق باشید
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#5
از پاسخ بجای دوست گرامی جناب حکمت تشکر نموده و با ایشان هم عقیده میباشم فقط به نظر بنده جهت عدم پرداخت نفقه بجای اظهار نامه سریعاً اقدام به ارائه دادخواست عدم تمکین نموده و پس از صدور حکم عدم تمکین دادخواست ازدواج مجدد ارائه نموده قطعاً دادگاه حکم به نفع شما صادر خواهد نمود شاید این دو حکم وسیله ای شود تا همسرتان به زندگی مشترک باز گردد و اگر هم باز نگشت شما ازدواج با حکم دادگاه نموده ودادخواست تقلیل پرداخت مهریه به علت افراد واجب النفقه داده و تا عمر دارد هم طلاقش را ندهید تا مجبور به طلاق توافقی با بذل مهریه گردد این نظر و برداشت شخصی بنده نسبت به توضیحات شما و پاسخهای دوست گرانقدرم جناب حکمت بوده دوستان نسبت به ارائه نظرات گرانقدرشان بنده را بی نصیب ننمایید
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.تلفن دفتر انجمن جناب خدائی فر46 30 92 66 - 021 جهت تماس
پاسخ
#6
(۲۱ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۲۶ : ۲۱)Kamyab.Teymouri نوشته است: از پاسخ بجای دوست گرامی جناب حکمت تشکر نموده و با ایشان هم عقیده میباشم فقط به نظر بنده جهت عدم پرداخت نفقه بجای اظهار نامه سریعاً اقدام به ارائه دادخواست عدم تمکین نموده و پس از صدور حکم عدم تمکین دادخواست ازدواج مجدد ارائه نموده قطعاً دادگاه حکم به نفع شما صادر خواهد نمود شاید این دو حکم وسیله ای شود تا همسرتان به زندگی مشترک باز گردد و اگر هم باز نگشت شما ازدواج با حکم دادگاه نموده ودادخواست تقلیل پرداخت مهریه به علت افراد واجب النفقه داده و تا عمر دارد هم طلاقش را ندهید تا مجبور به طلاق توافقی با بذل مهریه گردد این نظر و برداشت شخصی بنده نسبت به توضیحات شما و پاسخهای دوست گرانقدرم جناب حکمت بوده دوستان نسبت به ارائه نظرات گرانقدرشان بنده را بی نصیب ننمایید

با سلام از مشاوره هاي دوستان . نكاتي در مشاوره شما بود كه بنده آن را تجربه نموده كه جهت اطلاع تقديم مينمايم.

1-بنده با اينكه قبل از شكايت ترك انفاق زوجه 5 اظهار نامه مبني بر دعوت به زندگي مشترك براي ايشان ارسال نموده و دادخواست تمكين و فيش هاي واريزي راهم به قاضي شعبه كيفري ارائه دادم و گقتم كه ايشان دادخواست نفقه حقوقي در شعبه خانواده داده و هنوز رائي بابت آن صادر نشده باز هم توجه نكرد و گفتند چون شما حكم الزام به تمكين زوجه را نگرفته ايد بايد نفقه را پرداخت نمائيد و گفتند مبلغ نفقه اي كه شما پرداخت كرده ايد ماهي 160 هزار تومان كم بوده است. و نكته جالب اينكه دادخواست طلاقي را هم كه زوجه داده بود ارائه كردم كه مورد توجه قرار نگرفت و به نظر بنده وكيل ايشان از قبل با قاضي به واسطه هماهنگ كرده بود كه بنده را به اشد مجازات كه حبس ميباشد محكوم نمايد تا بنده براي پرونده طلاق كوتاه بيايم و وكيل ايشان درخواست 150 ميليون كرده اند كه طلاق توافقي انجام شود.ولي من تابع قانونم و حق و حقوق ايشان را پرداخت مينمايم ولي طلاق نميدهم .

2- بنده تاكنون 24 اظهار نامه مبني بر دعوت به زندگي مشترك يراي ايشان ارسال نموده و با توجه به آماده بودن منزل به زندگي مراجعه نميكند و هم مهريه ميخواهد و هم طلاق ، ناگفته نماند كه اين خط فكري را وكيل ايشان ارائه ميدهد و بنده خيلي تاكنون سختي كشيده و حتي بابت مهريه زندان هم رفته ام وكيل ايشان بنده را تهديد نمودند كه من راههاي بلدم كه بتوانم طلاق زوجه رابگيرم ولي من كوتاه نيامده و نخواهم آمد . مهريه حق ايشان هست و پرداخت ميكنم ولي طلاق نميدهم چون متاسفانه برخي از دختران با اين طرز فكر و مشاوره هاي نادرست زندگي خودشان را كه خراب كرده اند زندگي جوانهاي ديگر را هم خراب نموده اند

3- نكته جالب ديگر اينكه ايشان و وكيلشان از طرح شكايت كيفري ميخواهند زودتر به حكم طلاق برسند. چون قاضي شعبه خانواده پرونده هاي طلاق و نفقه و الزام به تمكين را با هم لف كرده و در جريان رسيدگي ميباشدو همزمان رسيدگي ميكند و با توجه به ارسال اظهار نامه هاي متعدد مبني بر دعوت به زندگي مشترك براي ايشان كه ايشان به هيچ كدام تاكنون پاسخ نداده اند و صادر نشدن حكم الزام به تمكين . اگر بنده نفقه را پرداخت نكنم . ايشان صد در صد دوباره شكايت ترك انفاق كيفري به دليل مستمر بودن اين جرم خواهد كرد.
و اين سيستم قضائي براي من بسيار جالب شده است كه مردها چنين مظلوم هستند و اگر زني نميخواهد زندگي كند بايد بيايد توافق كند نه اينكه با روشها و مشاوره هاي غير اخلاقي هم مهريه را بگيرد و هم طلاق. با تشكر فراوان

و تجربه شخصي بنده اين است تا حكم قطعي الزام به تمكين زوجه صادر نشده بايد نفقه را پرداخت كرد. تا باعث سوء استفاده در پرونده هاي ديگر مخصوصا ترك انفاق و طلاق نشود

اگر بنده زياد صحبت كردم شرمنده و از مشاورهاي دوستان كمال استقبال را خواهم داشت
پاسخ
#7
مخاطب گرامی جناب omid110بنده عنوان نمودم که بجای اظهار نامه و وقت تلف کردن دادخواست داده شود و موارد دیگر لذا بیان شرح حال بدیهیات حضرتعالی راه حل مشکل مخاطبین محترم دیگر نبوده مهم ارائه راه حل درست و جامع قانونی بوده که توسط برادر گرامی و جناب حکمت و اندکی هم توسط بنده جهت ارائه فشار بیشتر جهت ادامه زندگی مشترک بیان گردید و هدف بنده و کلیه دوستان بیشتر ادامه زندگی و راهکارهای حمایتی جهت استواری بنیان خانواده بوده هرچند در جامعه بجای تشویق به سازش طرفین،جبهه گیری مد شده لذا بنده راهکارهایی که فکر میکردم باعث بوجود آمدن حس حسادت در طرفین باشد و یا در صورت بر انگیخته نشدن این حس حداقل ادامه زندگی و بقاء انسانی بوده را بیان نموده و حداقل وجدان خود را راحت نمودم در صورتی که راهکارهای بسیاری جهت طلاق توسط زوجه وجود دارد که هم رویه بوده و هم قابلیت اجراء داشته لذا درد دل شما کمکی به حل مشکل و ذات البین نمیکند لذا بنده با توجه به این مشکل شما بعنوان یک حقوقدان مجدداً به بیانات دوست گرامی جناب حکمت و اندک بضاعت علمی خود تشویق مینمایم که هم کمکی و تشویقی به سازش و یا ادامه زندگی داشته موفق و موئید باشید از دوستان تقاضای ارائه راه حلهای قانونی و عملی بهتر را دارم
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.تلفن دفتر انجمن جناب خدائی فر46 30 92 66 - 021 جهت تماس
پاسخ
#8
باسلام
جناب آقای تیموری ازپاسخ کامل جنابعالی سپاسگزارم.
1-این کاربرعزیز درپست اول اعلام نموده دادخواست الزام به تمکین ارائه نموده که باتوجه به منشاء واحد درسایرپرونده ها لف گردیده است.
2-لف نمودن پرونده ازاختیارات دادگاه میباشد ونسبت به ان نمیتوان ایراد نمود.
3-وقت رسیدگی به پرونده الزام به تمکین کی است؟
ملخص کلام آنچه جناب آقای تیموری فرمودند رویه محاکم است وراهنمایی های ایشان قطعا برای شما کارساز خواهد بود.
آرزوی موفقیت
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#9
(۲۲ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۲۷ : ۱۲)حکمت نوشته است: باسلام
جناب آقای تیموری ازپاسخ کامل جنابعالی سپاسگزارم.
1-این کاربرعزیز درپست اول اعلام نموده دادخواست الزام به تمکین ارائه نموده که باتوجه به منشاء واحد درسایرپرونده ها لف گردیده است.
2-لف نمودن پرونده ازاختیارات دادگاه میباشد ونسبت به ان نمیتوان ایراد نمود.
3-وقت رسیدگی به پرونده الزام به تمکین کی است؟
ملخص کلام آنچه جناب آقای تیموری فرمودند رویه محاکم است وراهنمایی های ایشان قطعا برای شما کارساز خواهد بود.
آرزوی موفقیت

با سلام و با تشكر اميدوارم كه بتوانم جبران زحمات دوستان را داشته باشم.

بله دادخواست دعوي تقابل الزام به تمكين در مقابل نفقه حقوقي هم داده شده است كه جلسه اول دادگاه آن همزمان با پرونده طلاق و نفقه در مورخه 92/09/01 برگزار شد و پرونده طلاق به داوري هم ارجاع شد.و داور و خود بنده به ادامه زندگي مشترك نظر داده ايم.

2- بنده با توجه به اينكه در دادگاه چيزهايي را در عمل ديده ام كه با قوانين مدني و كيفري همخواني ندارد و اينكه شما فرموديد اظهار نامه مبني بر دعوت به زندگي مشترك براي ايشان ارسال كنيد بنده بالاي 20 عدد ارسال نموده ام و به ايشان تذكر داده ام كه در صورت عدم بازگشت ناشزه خواهيد شده ولي به نظر بنده اظهار نامه هاي ارسالي هيچ ارزشي نداشته تاكنون چون قاضي ترك انفاق اصلا به آنها توجه هم نكرد. بنده كاري كه فكر ميكنم درست هست انجام ميدهم و ريسك نميكنم چون بسياري از وكلا بهم گفتند اظهار نامه كه دادي نيامد نفقه لازم نيست بدهي . وبنده با توجه به فراهم بودن منزل تا زماني كه حكم الزام به تمكين را نگرفته ام و پرونده طلاق باز باشد ريسك نميكنم و نفقه را پرداخت مينمايم چون هر كاري بود بنده تاكنون كرده ام كه زوجه به زندگي مشترك برگردد حتي بزرگان فاميل را هم واسطه كردم ولي متاسفانه ايشان به تحريك اطرافيان و مشاوره هاي نادرست كوتاه نميايد و هم مهريه را ميخواهد و هم طلاق .
ظاهر امر دادگاهها اينگونه هست كه ميخواهند زن بتواند راحت طلاق از مرد بگيرد .
با عرض پوزش از صراحت بنده چون اين موارد را تجربه كرده ام
پاسخ
#10
مخاطب محترم وکلایی که به حضرتعالی مشاوره داده اند یا مدارک شما را ندیده اند و یا از مراحل رسیدگی شما بیخبرند یا وکیل صفرکیلومتر هستند و یا اصلاً وکیل نبوده مدرک بازند لذا هر وکیل و یا حقوقدانی میداند هر دستور و حکمی زمانی لازم الاجراء بوده که قطعی شده و اجرائیه صادر شده باشد و اجرائیه هم اجرائی شده باشد اما به واحد اجرای احکام ارسال نشده باشد و یا به اجرای احکام ارسال شده ولاغیر در ضمن شما در همان وقت رسیدگی درست است همه دادخواستها در یک لف بوده اما مستقل از هم بوده منظور از یک لف بودن این است که همه موارد در یک زمان رسیدگی شود و در یک لف بودن دلیل از بین بردن هر یک از حقوق طرفین نمیباشد و قاضی خودسر نمیتواند عمل کند شما اگر مطابق قانون عمل کنید و در وقت رسیدگی و در صورتجلسه رسیدگی و یا طی لایحه جدا قبل از رسیدگی قاضی را ملزم به تصمیم گیری در خصوص تمکین کنید او حتماً در مورد رسیدگی به تمکین همان زمان تصمیم خواهد گرفت و در صورت درخواست و عدم رسیدگی قاضی مرتکب تخلف انتظامی شده چون تمکین ماهیتی جدای از مهریه و طلاق و نفقه دارد لذا قاضی در زمان صدور حکم طلاق مجبور به رعایت کلیه حقوق زوجه بوده اما تمکین از حقوق قانونی زوج و جدای از این بوده و میتوانید تقاضای تنجیز دادخواست تمکین خود را بدهید تا جداگانه رسیدگی شود و موارد بسیار دیگر تا شما به حق قانونی خود برسید این نظر بنده بوده منتظر نظر دوستان هستم
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.تلفن دفتر انجمن جناب خدائی فر46 30 92 66 - 021 جهت تماس
پاسخ
#11
درتکمیل پاسخ
دوست عزیز فرمودید جلسه رسیدگی الزام به تمکین مورخ 92/09/01 برگزار شد اما به نظربنده اگر قاضی ظرف یک هفته وبیشترازیک ماه تاخیردرصدوررای نموده باشد مرتکب تخلف انتظامی بلکه جرم مستنکف ازرسیدگی شده است.
پیشنهاد میکنم برویددفتردادگاه شماره پرونده 16رقمی ورمز شخصی آنرا بگیرید تاباورود به پایانه قوه قضائیه مطمئن شوید قطعآ رای صادرشده اما به شما به علت شناخته نشدن درمحل ابلاغ نشده وقطعیت یافته است ضمن اینکه لف شدن پرونده نمیتواند دلیل بر رسیدگی توامان وکلی به پرونده ها بشدقاضی هم مجاز نیست بصورت کلی رای صادرنماید به اینصورت که خانم ....ملزم به تمکین.......آقای امید110 به طلاق وپرداخت نفقه محکوم شده اید

اینکه فرمودید ریسک نمیکنید تاییدتان میکنم
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#12
(۲۲ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۵۶ : ۱۵)حکمت نوشته است: درتکمیل پاسخ
دوست عزیز فرمودید جلسه رسیدگی الزام به تمکین مورخ 92/09/01 برگزار شد اما به نظربنده اگر قاضی ظرف یک هفته وبیشترازیک ماه تاخیردرصدوررای نموده باشد مرتکب تخلف انتظامی بلکه جرم مستنکف ازرسیدگی شده است.
پیشنهاد میکنم برویددفتردادگاه شماره پرونده 16رقمی ورمز شخصی آنرا بگیرید تاباورود به پایانه قوه قضائیه مطمئن شوید قطعآ رای صادرشده اما به شما به علت شناخته نشدن درمحل ابلاغ نشده وقطعیت یافته است ضمن اینکه لف شدن پرونده نمیتواند دلیل بر رسیدگی توامان وکلی به پرونده ها بشدقاضی هم مجاز نیست بصورت کلی رای صادرنماید به اینصورت که خانم ....ملزم به تمکین.......آقای امید110 به طلاق وپرداخت نفقه محکوم شده اید

اینکه فرمودید ریسک نمیکنید تاییدتان میکنم
سلام
دوست عزیز هرچند بنده عرض کردم ازاینکه ریسک نمی کنید تائیدتان میکنم اما دیروز درشرایطی بودم که بدون استناد به مواد قانونی پاسخ شمارادادم علی ایحال با فرصت پیش امده با استناد به ماده 15قانون آئین دادرسی کیفری پاسخ حضورتان ایفاد میگردد .
حال مخیرهستید طبق رای خوداقدام یااینکه طبق قانون رفتارنمائید.
ماده 15 : درصورتي كه كسي محكمه حقوق راابتدامرجع دعوي خصوصي خودقرار دادديگردعوي مزبوردرمحكمه جزاپذيرفته نمي شود.
موفق باشید
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#13
(۲۳ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۳۱ : ۲۰)حکمت نوشته است:
(۲۲ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۵۶ : ۱۵)حکمت نوشته است: درتکمیل پاسخ
دوست عزیز فرمودید جلسه رسیدگی الزام به تمکین مورخ 92/09/01 برگزار شد اما به نظربنده اگر قاضی ظرف یک هفته وبیشترازیک ماه تاخیردرصدوررای نموده باشد مرتکب تخلف انتظامی بلکه جرم مستنکف ازرسیدگی شده است.
پیشنهاد میکنم برویددفتردادگاه شماره پرونده 16رقمی ورمز شخصی آنرا بگیرید تاباورود به پایانه قوه قضائیه مطمئن شوید قطعآ رای صادرشده اما به شما به علت شناخته نشدن درمحل ابلاغ نشده وقطعیت یافته است ضمن اینکه لف شدن پرونده نمیتواند دلیل بر رسیدگی توامان وکلی به پرونده ها بشدقاضی هم مجاز نیست بصورت کلی رای صادرنماید به اینصورت که خانم ....ملزم به تمکین.......آقای امید110 به طلاق وپرداخت نفقه محکوم شده اید

اینکه فرمودید ریسک نمیکنید تاییدتان میکنم
سلام
دوست عزیز هرچند بنده عرض کردم ازاینکه ریسک نمی کنید تائیدتان میکنم اما دیروز درشرایطی بودم که بدون استناد به مواد قانونی پاسخ شمارادادم علی ایحال با فرصت پیش امده با استناد به ماده 15قانون آئین دادرسی کیفری پاسخ حضورتان ایفاد میگردد .
حال مخیرهستید طبق رای خوداقدام یااینکه طبق قانون رفتارنمائید.
ماده 15 : درصورتي كه كسي محكمه حقوق راابتدامرجع دعوي خصوصي خودقرار دادديگردعوي مزبوردرمحكمه جزاپذيرفته نمي شود.
موفق باشید

با سلام و عرض ادب از اينكه با مشاوره خود بنده و امثال مثل بنده را راهنمايي ميكنيد ممنون.

1- بنده از طريق پايانه قوه قضائيه پرونده هاي تمكين و نفقه و طلاق را پيگيري مينمايم . هيچ رايي تاكنون صادر نشده و فقط وقت نظارت آن تمديد شده است. (آشنايي دارم با اين پايانه)

2- مورد بعدي : متاسفانه قضات با افرادي كه نسبت به مسائل حقوقي و كيفري آشنايي داشته باشند ظاهرا رابطه خوبي ندارند حتي بنده چند بار لايحه دفاعيه مبني بر پرداخت نفقه هم به دادگاه خانواده ارائه دادم كه قاضي از دستور و ثبت آن هم خوداري و بنده هم آن را با پست ارسال نمودم .

3- در مورد ماده 15قانون آئین دادرسی کیفری: خانم بنده كه در شعبه حقوقي دادخواست نفقه داده و بنده هم دعوي تقابل الزام به تمكين براي ايشان داده ام و زمان دادخواست اين پرونده ها قبل از شكايت ترك انفاق بوده است . و بنده در دفاعياتم در ترك انفاق كامل به اين پرونده ها اشاره كرده بودم ولي متاسفانه قاضي باز هم شش ماه حبس را صادر نمودند (البته با تحقيقاتي كه كردم دست به حبس اين قاضي زبانزد همه وكلا هست) كه با تجديد نظر خواهي بنده به جزاي نقدي تبديل شد.

آيا بنده ميتوانم به حكم قطعي به استناد ماده 15 كه فرموديد اعتراض بزنم؟؟
بنده را راهنمايي كنيد كه كار درست و قانوني را انجام بدهم .با تشكر
پاسخ
#14
مخاطب محترم به نظر بنده شما طی لایحه به دلیل اطاله دادرسی و همچنین از بین رفتن حقوق شرعی و قانونی تان درخواست تنجیز دادخواستهایتان را بدهید فکر میکنم مشکلتان حل شود و یا استرداد دادخواست و ارائه دادخواست جدید مبنی بر تمکین نمائید و اشاره ای به پرونده طلاق و غیره نکنید شاید پرونده مجدد شما به شعبه دیگری ارجاع و در آن شعبه سریعتر رسیدگی شود این نظر بنده بوده
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.تلفن دفتر انجمن جناب خدائی فر46 30 92 66 - 021 جهت تماس
پاسخ
#15
(۲۱ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۲۶ : ۲۱)Kamyab.Teymouri نوشته است: از پاسخ بجای دوست گرامی جناب حکمت تشکر نموده و با ایشان هم عقیده میباشم فقط به نظر بنده جهت عدم پرداخت نفقه بجای اظهار نامه سریعاً اقدام به ارائه دادخواست عدم تمکین نموده و پس از صدور حکم عدم تمکین دادخواست ازدواج مجدد ارائه نموده قطعاً دادگاه حکم به نفع شما صادر خواهد نمود شاید این دو حکم وسیله ای شود تا همسرتان به زندگی مشترک باز گردد و اگر هم باز نگشت شما ازدواج با حکم دادگاه نموده ودادخواست تقلیل پرداخت مهریه به علت افراد واجب النفقه داده و تا عمر دارد هم طلاقش را ندهید تا مجبور به طلاق توافقی با بذل مهریه گردد این نظر و برداشت شخصی بنده نسبت به توضیحات شما و پاسخهای دوست گرانقدرم جناب حکمت بوده دوستان نسبت به ارائه نظرات گرانقدرشان بنده را بی نصیب ننمایید

با سلام خدمت استاد ارجمند جناب تیموری عزیز
جهت اطلاع دوستان رای وحدت رویه ای در خصوص"ازدواج مجدد زوج و حق طلاق زوجه" مجددا حضورتان ایفاد می گردد(قبلا هم رای و هم مخلص پرونده ارسال شده)

نشوز نافی وکالت زوجه در طلاق به جهت ازدواج مجددزوج نیست!!!

رأی هیئت عمومی دیوان عالی کشور
(اصراری حقوقی)
نظر به صراحت ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، چون طرفین عقد ازدواج می‌توانند هر شرطی را که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر اشتراط نمایند و با عنایت به شرط مقرر در سند نکاح، فرجام خوانده به شرح بند ۱۲ شرایط ضمن العقد با این عبارت <چنانچه زوج بدون رضایت زوجه همسر دیگری اختیار نماید، زوجه حق وکالت در طلاق را دارد> که چنین شرطی با مقتضای ذات نکاح منافات نداشته و از ازدواج مجدد زوج به حکم دادگاه به جهت عدم تمکین زوجه نیز انصراف ندارد و زوج و وکیل وی نیز در خصوص مقید بودن شرط، ادعایی به عمل نیاورده‌اند، ازاین‌رو به نظر اکثریت اعضای هیئت عمومی شعب حقوقی دیوان عالی کشور اعتراض‌های فرجام خواه موجه نبوده و دادنامه فرجام خواسته ابرام می‌گردد.
مرا با حقیقت بیازار ، ولی با دروغ آرامم مکن...!
پاسخ
#16
(۲۴ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۳۰ : ۱۸)Kamyab.Teymouri نوشته است: مخاطب محترم به نظر بنده شما طی لایحه به دلیل اطاله دادرسی و همچنین از بین رفتن حقوق شرعی و قانونی تان درخواست تنجیز دادخواستهایتان را بدهید فکر میکنم مشکلتان حل شود و یا استرداد دادخواست و ارائه دادخواست جدید مبنی بر تمکین نمائید و اشاره ای به پرونده طلاق و غیره نکنید شاید پرونده مجدد شما به شعبه دیگری ارجاع و در آن شعبه سریعتر رسیدگی شود این نظر بنده بوده
با سلام
اینگونه که بنده متوجه شدم به استناد ماده 15 که شما فرمودید میتوانم به حکم قطعی ترک انفاق کیفری که به جزای نقدی شده اطاله دادرسی نمایم؟
در مورد دادخواست دعوی تقابل الزام به تمکین در مقابل نفقه قاضی رد دعوی زده است
و حکم طلاق و نفقه را صادر کرده .اگر بنده دوباره دادخواست الزام به تمکین بزنم و به همان شعبه ارجاع شودچه میشود؟ اگر به شعبه دیگر برود و زوجه به رای طلاق استناد نماید چه میشود؟یعنی دیگر بنده حق ارائه دادخواست الزام به تمکین و تمکین زوجه را ندارم ؟ پس حق و حقوق مرد چه میشود؟؟؟
با تشکر از صبر و شکیبایی حضرتعالی
پاسخ
#17
اینگونه که بنده متوجه شدم به استناد ماده 15 که شما فرمودید میتوانم به حکم قطعی ترک انفاق کیفری که به جزای نقدی شده اطاله دادرسی نمایم؟
درپاسخ به سئوال فوق این درخواست اعاده محاکمه از دیوان عالی کشور درصورتی بوده که واقعآ خانم شما قبل از شکایت کیفری دادخواست مطالبه نفقه به دادگاه خانواده یا تاسیس جدید شورا تقدیم نموده ودرحال رسیدگی باشد

خیر دوبار دادخواست دریک موردازمنظر قانون پذیرفته نیست مگراینکه قراررددعوی یااینکه قرار ابطال دادخواست صادرشده باشدکه لازمه اش بحثی حقوقی است
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#18
(۲۶ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۰۷ : ۱۶)حکمت نوشته است: اینگونه که بنده متوجه شدم به استناد ماده 15 که شما فرمودید میتوانم به حکم قطعی ترک انفاق کیفری که به جزای نقدی شده اطاله دادرسی نمایم؟
درپاسخ به سئوال فوق این درخواست اعاده محاکمه از دیوان عالی کشور درصورتی بوده که واقعآ خانم شما قبل از شکایت کیفری دادخواست مطالبه نفقه به دادگاه خانواده یا تاسیس جدید شورا تقدیم نموده ودرحال رسیدگی باشد

خیر دوبار دادخواست دریک موردازمنظر قانون پذیرفته نیست مگراینکه قراررددعوی یااینکه قرار ابطال دادخواست صادرشده باشدکه لازمه اش بحثی حقوقی است

آقای حکمت با سلام
بله خانم بنده خواسته های دستور موقت و مطالبه نفقه حقوقی در مورخه 1391/12/09 دادند که جلسه برگزاری دادگاه در شعبه خانواده در مورخه 92/09/24 انجام شد و رای در مورخه 93/03/22 صادر شده که هنوز به بنده ابلاغ نشده است.
و شکایت ترک انفاق کیفری ایشان در مورخه 92/09/06 در دادسرا انجام و در تاریخ92/09/26 قرار مجرمیت صادر شد و در تاریخ 92/12/17 در دادگاه حکم محکومیت صادر شد.که بنده نسبت به آن درخواست تجدید نظر خواهی کرده ام
آیا میتوانم اعاده محاکمه از دیوان عالی کشور داشته باشم؟

موضوع بعدی اینکه در مورد دادخواست الزام به تمکین بنده قرار رد دعوا صادر شده است میتوانم دوباره دادخواست جدید الزام به تمکین بدهم ؟ با تشکراز حضرتعالی
پاسخ
#19
سلام
فعلآ که هیچ رایی به شما ابلاغ نشده تا نسبت به ان تجدیدنظرخواهی نمائیدتاچه رسد به اعاده محاکمه؟
........................................................
موارد اعاده دادرسی :

با توجه به قابل اعمال بودن مقررات کلیه قوانین کیفری در باب اعاده دادرسی و از این حیث که با اصلاح قانون آئین دادرسی کیفری 129. ، به موجب مقررات قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری با اختلافات جزیی ، موارد تجویز اعاده دادرسی در ماده (23) قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری همان است که ماده (466) قانون آئین دادرسی کیفری بر طبق ماده (23) و سپس بر اساس مقررات قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری بررسی می شود . طبق ماده (23) قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری ، موارد تجویز اعاده دادرسی به شرح زیر است :

1- وقتی که پس از صدور حکم قطعی بر محکومیت کسی به اتهام قتل ، بقای شخصی که قتل او مورد ادعا قرار گرفته در زمان فرض وقوع قتل احراز و یا آن شخص پیدا شود.

2 - وقتی که پس از صدور حکم قطعی بر محکومیت فردی به علت ارتکاب جرم ، حکم قطعی دیگری بر محکومیت فرد دیگری به علت ارتکاب همان جرم از مراجع قضایی صادر شده ، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم ، بی گناهی یکی از دو محکوم علیه احراز گردد.

3 - وقتی که گواه یا گواهان که حکم قطعی به محکومیت بر اساس یا به علت تاثیر شهادت آنها صادر گردیده ، به موجب حکم مراجع قضایی به علت شهادت کذب در دعوای منتهی به حکم مذکور محکومیت یافته اند و یا جعلیت اسنادی که مبنای حکم بوده به ثبوت رسده باشد .

4 - وقتی که پس از صدور حکم قطعی بر محکومیت ، واقعه جدیدی حادث یا ظاهر شود و یا اسناد جدیدی ابراز گردد که طبعا" موجب ثبوت بی گناهی محکوم علیه باشد .

5 - وقتی که به علت اشتباه اساسی دادرسان ، کیفر مورد حکم قانونا" متناسب با تقصیر مرتکب نباشد . موارد اعاده دادرسی در قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری :

به موجب ماده ( 272 ) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ، موارد تجویز اعاده دادرسی احکام قطعی دادگاهها اعم از این که حکم صادره به مرحله اجرا گذاشته شده یا نشده باشد ، بدین قرار است : 1 - در صورتی که کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شده لیکن زنده بودن شخص در آن زمان محرز شود و یا ثابت شود که در حال حیات است.

2 - در صورتی که چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب جرم به گونه ای است که نمی تواند بیش از یک مرتکب داشته باشد .

3 - در صورتی که شخص به علت انتساب جرمی محکومیت یافته و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مراجع قضایی دیگر به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد ، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم صادره ، بی گناهی یکی از آن دو نفر احراز شود .

4 - جعلی بودن اسناد یا خلاف واقع بودن شهادت گواهان که مبنای حکم صادر شده بوده است ، ثابت گردد .

5 - در صورتی که پس از صدور حکم قطعی ، واقعه جدیدی حادث یا ظاهر شود یا دلایل جدید ارائه شود که موجب اثبات بی گناهی محکوم علیه باشد .

6 - در صورتی که به علت اشتباه قاضی ، کیفر مورد حکم متناسب با جرم نباشد .
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#20
(۲۷ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۰۰ : ۱۵)حکمت نوشته است: سلام
فعلآ که هیچ رایی به شما ابلاغ نشده تا نسبت به ان تجدیدنظرخواهی نمائیدتاچه رسد به اعاده محاکمه؟
........................................................
موارد اعاده دادرسی :

با توجه به قابل اعمال بودن مقررات کلیه قوانین کیفری در باب اعاده دادرسی و از این حیث که با اصلاح قانون آئین دادرسی کیفری 129. ، به موجب مقررات قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری با اختلافات جزیی ، موارد تجویز اعاده دادرسی در ماده (23) قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری همان است که ماده (466) قانون آئین دادرسی کیفری بر طبق ماده (23) و سپس بر اساس مقررات قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری بررسی می شود . طبق ماده (23) قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری ، موارد تجویز اعاده دادرسی به شرح زیر است :

1- وقتی که پس از صدور حکم قطعی بر محکومیت کسی به اتهام قتل ، بقای شخصی که قتل او مورد ادعا قرار گرفته در زمان فرض وقوع قتل احراز و یا آن شخص پیدا شود.

2 - وقتی که پس از صدور حکم قطعی بر محکومیت فردی به علت ارتکاب جرم ، حکم قطعی دیگری بر محکومیت فرد دیگری به علت ارتکاب همان جرم از مراجع قضایی صادر شده ، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم ، بی گناهی یکی از دو محکوم علیه احراز گردد.

3 - وقتی که گواه یا گواهان که حکم قطعی به محکومیت بر اساس یا به علت تاثیر شهادت آنها صادر گردیده ، به موجب حکم مراجع قضایی به علت شهادت کذب در دعوای منتهی به حکم مذکور محکومیت یافته اند و یا جعلیت اسنادی که مبنای حکم بوده به ثبوت رسده باشد .

4 - وقتی که پس از صدور حکم قطعی بر محکومیت ، واقعه جدیدی حادث یا ظاهر شود و یا اسناد جدیدی ابراز گردد که طبعا" موجب ثبوت بی گناهی محکوم علیه باشد .

5 - وقتی که به علت اشتباه اساسی دادرسان ، کیفر مورد حکم قانونا" متناسب با تقصیر مرتکب نباشد . موارد اعاده دادرسی در قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری :

به موجب ماده ( 272 ) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ، موارد تجویز اعاده دادرسی احکام قطعی دادگاهها اعم از این که حکم صادره به مرحله اجرا گذاشته شده یا نشده باشد ، بدین قرار است : 1 - در صورتی که کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شده لیکن زنده بودن شخص در آن زمان محرز شود و یا ثابت شود که در حال حیات است.

2 - در صورتی که چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب جرم به گونه ای است که نمی تواند بیش از یک مرتکب داشته باشد .

3 - در صورتی که شخص به علت انتساب جرمی محکومیت یافته و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مراجع قضایی دیگر به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد ، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم صادره ، بی گناهی یکی از آن دو نفر احراز شود .

4 - جعلی بودن اسناد یا خلاف واقع بودن شهادت گواهان که مبنای حکم صادر شده بوده است ، ثابت گردد .

5 - در صورتی که پس از صدور حکم قطعی ، واقعه جدیدی حادث یا ظاهر شود یا دلایل جدید ارائه شود که موجب اثبات بی گناهی محکوم علیه باشد .

6 - در صورتی که به علت اشتباه قاضی ، کیفر مورد حکم متناسب با جرم نباشد .

با سلام و با تشکر از حضرتعالی که واقعا بنده را شرمنده کرده و وقت گذاشتید.

آقای حکمت ,با توجه به اینکه بنده حدود 6-7 ماه است مستندو با فیش و ارسال اظهار نامه نفقه همسرم را پرداخت میکنم و به تازگی فکر کنم حکم نفقه گذشته ایشان صادر شده است که ابلاغ نشده , آیا این پرداخت ها را ادامه بدهم ؟تاثیری در نظر دادگاه تجدید نظر بابت حکم طلاق خواهد داشت؟ با تشکر
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  رجوع به مابذل در طلاق توافقی hamed- 1 8,608 ۲۶ دي ، ۱۳۹۵, ساعت --> ۲۸ : ۱۷
آخرین ارسال: حکمت
  طلاق از جانب زن ناشزه Omidalipoor 1 5,342 ۲۰ آبان ، ۱۳۹۵, ساعت --> ۳۷ : ۱۸
آخرین ارسال: Omidalipoor
  رد درخواست به علت شکایت خارج از مهلت از رأی داور sarv123 2 6,804 ۳۰ مهر ، ۱۳۹۵, ساعت --> ۴۲ : ۱۶
آخرین ارسال: کامیاب
  تقديم دادخواست عليه ورثه مستاجر كه نام آنها را نميدانم بابك 1 4,001 ۲۱ مرداد ، ۱۳۹۵, ساعت --> ۲۳ : ۱۶
آخرین ارسال: کامیاب
  درخواست هزینه های دادرسی و... بعد از صدور حکم (درخواست در دادخواست ا soooot 0 7,147 ۲۵ خرداد ، ۱۳۹۵, ساعت --> ۳۴ : ۱۰
آخرین ارسال: soooot

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان