امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
كلاهبرداري
#1
الف با وكالتي كه از برادرش ب دارد آپارتمان متعلق به او را ج فروخته و كل ثمن را دريافت مي دارد (سال 1387 و با قرارداد عادي) و ب به خريدار يعني ج وكالت ميدهد تا سند را به نام خود منتقل كند
سند و مدارك آپارتمان نيز در اختيار ج قرار ميگيرد
در سال 1390 ب با مراجعه به دفتر خانه وكالت را فسخ كرده و با مراجعه به ثبت اسناد وادعاي مفقود شدن سند آپارتمانش سند المثني دريافت مي كند
آيا ب مرتكب جرم شده است؟ عنوان جرم چيست؟
پاسخ
#2
با سلام خدمت دوستان و مخاطبان ارجمند
این کار چطور صورت گرفته؟مگر اداره ی ثبت بدون استعلام سند صادر می کند؟
آن هم المثنی...!!!
مرا با حقیقت بیازار ، ولی با دروغ آرامم مکن...!
پاسخ
#3
مخاطب محترم با عنایت به سوال شما موارد مبهم بسیار وجود دارد ابتدا دلیل وکالت الف به ب دوم محتوای وکالت سوم اطلاع ب از اعمال الف اطلاع خریدار از روابط الف و ب و ماهیت وکالت و موارد بسیار دیگر لطف کنید ابتدا این چند مجهول را پاسخ داده تا بتوان برداشتی نسبتاً ابتدایی نسبت به این سوال داشت این نظر بنده بوده شاید دوستان نظر بهتر داشته باشند
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.تلفن دفتر انجمن جناب خدائی فر46 30 92 66 - 021 جهت تماس
پاسخ
#4
(۱۱ خرداد ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۱۰ : ۱۳)koorosh_kay نوشته است: الف با وكالتي كه از برادرش ب دارد آپارتمان متعلق به او را ج فروخته و كل ثمن را دريافت مي دارد (سال 1387 و با قرارداد عادي) و ب به خريدار يعني ج وكالت ميدهد تا سند را به نام خود منتقل كند
سند و مدارك آپارتمان نيز در اختيار ج قرار ميگيرد
در سال 1390 ب با مراجعه به دفتر خانه وكالت را فسخ كرده و با مراجعه به ثبت اسناد وادعاي مفقود شدن سند آپارتمانش سند المثني دريافت مي كند
آيا ب مرتكب جرم شده است؟ عنوان جرم چيست؟
سلام حضوردوستانم آقایان تیموری وعزیزی
آنچه بنده از پرسش این دوست عزیز برداشت نمودم به شرح ذیل میباشد
الف مالک آپارتمانی است که به برادش ب وکالت درفروش تفویض مینماید
ب وکیل انرا به ج بصورت عادی میفروشد اما تابحال سند رسمی راانتقال نداده است
الف (مالک آپارتمان ووکیل وکالتنامه) که از بیع عادی چیزی نگرفته عالماله یا غیر عالمانه اقدام به فسخ قرارداد وکالت مینماید
................................................
حال جای سئوال است آیا الف که فسخ قرارداد وکالت نموده وبادخالت گواهانی اقدام به اخذسند المثنی با شرایط مفقودی نموده از قراردادهای عادی اطلاع داشته یا خیر؟
درقبال قراردادبیع عادی که ثمن تحویل فروشنده شده، مثمن نیز تحویل خریدارگردیده یا خیر؟
منظور این دوست ما این است
آیا بااخذ سند المثنی توسط موکل الف وکیل ب مرتکب جرم شده است
نوع وکالت وکالت درتوکیل بوده است

به نظربنده الف مرتکب هیچ جرمی نشده زیراعمل وی منجربه نتیجه مجرمانه یعنی فروش مال غیرنشده است
تا نظر دوستانم با تکمیل پرسش توسط کاربرمحترم چه باشد
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#5
با سلام خدمت دوست گرامی جناب حکمت اگر کلیه فروضات حضرتعالی را کامل در نظر بگیریم و فرض در فروش و انتقال باشد همانگونه که حضرنعالی در یکی از پستهای قبلی بیان فرموده بودید رعایت مصلحت موکل و یا بدون اطلاع بودن موکل در این مورد به نظر بنده جرم سوء استفاده وکیل از مقام و موقعیت و خیانت در امانت با این استدلال محقق گردیده که وکیل وکالت را با توجه به توضیحات مخاطب به قصد و نیت فروش نداده و یا اگر هم به این نیت داده باشد و بعد از فروش اقدامات را انجام داده با سوء نیت قبلی و همکاری در کلاهبرداری بوده و در هر حالت به نظر بنده ابتدا مشخص شدن نظر و منظور شخص موکل و وکیل از این وکالت چه بوده مهم است و همچنین با عذل و بلا عزل بودن وکالت نامه و همچنین اشاره مطلق به فروش در وکالت نامه توسط موکل و موارد بسیار دیگر و یا اطلاع خریدار همانگونه که در مورد وکیل و موکل بیان شد را هم تبانی بین خریدار و وکیل فروشنده وجود داشته باشد به جهت کلاهبرداری و مفروضات بسیار دیگر پس جهت پاسخ میتواند فروضات و جرائم با چند عنوان را در نظر گرفت و لازمه پاسخ کاملتر نیازمند اطلاع بیشتر بوده همانگونه که حضرتعالی اطلاع دارید در تحقق جرائم کیفری حتماً باید ارکان جرم مهیا باشند لذا کاربر صراحتاً مواردی که بتوان به نتیجه ای کامل و دقیق رسید بیان نموده لذا بیانات دوست گرامی و برادر عزیز جناب حکمت میتواند در مورد فرض در نظر گرفته بدور از هرگونه احتمال در نظر گرفته شود لذا بنده بعنوان یک شاگرد در زمینه حقوق خصوصی بر پایه اصول و قواعد حقوقی اینگونه معاملات را نافذ ندانسته و جهت دار استنباط مینمایم چه از جانب مالک و چه از جانب خریدار و چه از جانب وکیل فروشنده و در اصطلاح حقوقی این معامله را به نظر بنده معامله فضولی قلمداد میکنم لذا داشتن اطلاعات بیشتر و دانستن نظرات اشخاص معامله لازم بوده به نظر بنده امکان خیانت در امانت ،فروش مال غیر،سوء استفاده وکیل ووووو میسر بوده لذا به نظر بنده مخاطب محترم نسبت به تکمیل سوال خود به سوالات بیان شده پاسخ دقیق بدهد لازم بوده لذا بنده در جای خود در فروضات بیان شده چه از جانب جناب حکمت چه از جانب جناب عزیزی تمکین نموده و جهت رفع شبهات در پاسخ از مخاطب جهت رفع ابهام تقاضای توضیح بیشتر دارم این نظر شخصی بنده بوده امیدوارم دوستان فروضات دیگر را برسی و بیان نمایند ممنون از زحمات دوستان
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.تلفن دفتر انجمن جناب خدائی فر46 30 92 66 - 021 جهت تماس
پاسخ
#6
با تشكر از پاسخ كليه اساتيد عزيز
سوال همان است كه جناب آقاي حكمت تبيين نمودند با اين توضيح كه مالك عالمانه وعامدانه وكالت را فسخ نموده اند و در حالي كه خودشان سند اصلي را به برادرشان جهت فروش داده اند (با وكالت تام جهت فروش ) و حتي با حضور در دفتر خانه به خريدار وكالت جهت اخذ سند داده اند ولي به دروغ وبا ادعاي گم شدن سند اقدام به گرفتن سند المثني نموده اند در ضمن كل ثمن به ب يعني وكيل وبرادر مالك پرداخت شده است
پاسخ
#7
سلام
باتشکرازپاسخ دوست ارجمند جناب آقای تیموری
درخصوص رعایت مصلحت توسط موکل به استحضارمیرساند
شکایت خیانت درامانت هم درخصوص اعمال وکیل به دادسرا گردید لیکن قرارمنع تعقیب صادرگردیدازقرارصادره بااستناد به نظریه مشورتی قوه قضائیه که جرم انگاری شده بود به دادگاه شکایت گردید که عینآ قراردادسرا تائیدگردید
چون وکالت وکیل بدون عقدخارج لازم نسبت به عزل بوده وخریدار قراردادعادی با موکل تنظیم نموده بنابراین حق فسخ وعزل موکل راداشته است اما اینکه بااخذ سندالمثنی مرتکب جرمی گردیده باشد نیاز به بررسی بیشتردارد که فعلآ بنده اظهار نظر نمی نمایم

به فرض مثال که مالک مورد بیع عادی را به شخص دیگری انتقال دهد مشمول رای وحدت رویه معروف درخصوص سندمعارض میگردد که دوندگی بسیار خواهدداشت هر چند تابحال چنین ننموده است پیشنهاد بنده دادخواست الزام به تنظیم سند به دادگاه با دستورموقت وابطال سندموخرالصدور میباشد تانظر دوستانم چه باشد؟
بنده نیز متقابلآ ازپاسخ حضرتعالی با استدلال مورد قبول سپاسگزار م
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#8
با پوزش از عزيزان
به نظر بنده جرم واقع شده زيرا الف وكالت در فروش به برادرشان داده و با علم واطلاع از فروش ملك توسط نامبرده وحتي اعطاي وكالت به خريدار جهت اخذ سند ديگر مالكيتي بر ملك نداشته اند و با دروغ اقدام به گرفتن سند المثني نموده اند منتظر نظر اساتيد مي باشم

جهت رفع ابهام به عرض مي رسد
الف مالك ملك است
ب وكيل الف جهت فروش ملك كه ملك را به ج فرخته و ثمن را دريافت نموده است
ج خريدار است
الف به خريدار جهت انقال سند وكالت داده است
الف با علم وكالت به ب و وكالت به ج را فسخ و سند المثني ميگيرد
پاسخ
#9
مخاطب محترم
اخیرآ شخصی خودرو خودرا به شخص ثالثی میفروشد وکالت دراخذ پلاک وانتقال با اخد ثمن وتحویل مثمن به موکل میدهد سه روز بعد موکل ازطریق دفترخانه فسخ وکالت میکند وازطریق دادسرا بخاطر عدم استفاده سوء خودرورا به پارکینگ با دستور معاونت دادستان میدهد خودرو که درتعمیرگاه بوده با ریختن موتور واجزاء آن با جرثقیل به پارکینگ منتقل گردیده است
باقی قضایا ودادخواست بعدی بماند
موکل یعنی خریدار شکایت تحصیل مال به شیوه متقلبانه تقدیم دادسرا مینماید قرامنع تعقیب صادرودردادگاه تبدیل به حکم برائت گردید
پاسخ شما را دراثرتجربه اخیر ارائه نمودم
مجددآ اعلام مینمایم منتظر پاسخ دوستانم نفیآ یا اثباتآ خواهیم ماند
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ
#10
دوستان محترم بنده همانگونه که قبلاً خدمت شما عرض کردم تخصصی اندک در حقوق خصوصی داشته و بارها بیان نمودم حقوق جزای این کشور از پای و بست ویران است لذا از نظر بنده با توجه به اطلاع اندک از حقوق جزا با توجه به احوالی که کاربر طراح سئوال بیان فرموده اند قطعاً جرم کیفری انجام شده و این بستگی به مدارک و شواهد و اسناد موجود در پرونده داشته و همچنین نظر و سبک و سیاق شخص رسیدگی کننده به پرونده بوده که این جرم را تحت چه عنوانی رسیدگی کند و به صورت راحت خدمت دوستان بگویم مهم آن است که کدام عنوان مجرمانه را به این جرم نسبت دهد و نظر رسیدگی کننده و رویه حاکم چه باشد بنده در پرونده ای کیفری با توجه به نظر کارشناس رسمی مدارکی را جعلی اعلان نموده اما قاضی رسیدگی کننده حکم برائت صادر نموده و نظر وی این بوده قاضی مختار در رد یا قبول نظر کارشناس بوده و موارد بسیار ولی به نظر بنده با توجه به سوال کاربر و همچنین توضیحات بعدی ایشان قطعا جرمی رخ داده و به نظر بنده بیشتر مصداق جرم کلاهبرداری بوده این نظر بنده بوده دوستان بنده را از نظرات ارزشمندشان مستحفیض فرمایند
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.تلفن دفتر انجمن جناب خدائی فر46 30 92 66 - 021 جهت تماس
پاسخ
#11
سلام حضور استاد ودوست ارجمندم آقای تیموری
درخصوص پاسخ حضرتعالی به شرح ذیل به استحضار عالی میرساند
متاسفانه نظرکارشناس ازباب طریقت است نه موضوعیت بصورتی که اگرنظرکارشناس بااوضاع واحوال قضیه مطابقت نداشته باشد دادگاه (قاضی)میتواند به میل خودرفتار نماید.
بنده موردمشابه داشته ام.

درسایرمواردراتسلیم ومطیع هستم وحرفی ندارم مگردرمورد جرم هائی که فرمودید که موضوع دارای وصف مجرمانه است.
باوربفرمائید چنانچه پرونده دردادسرا مطرح شود ومتهم به اخطارها توجه نکرده ودرکلانتری ودادسرا حاضرنشود با اصل تفسیرقانون به نفع متهم قرارمنع تعقیب صادرخواهد شد.
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان