تقاضای قلع و قمع بنا؟

[sanda]

با سلام و خسته نباشید.
زمینی داشتیم که مشاع بوده با اجازه یکی از مالکین زمین، اداره جهاد کشاورزی حمامی در آن بنا کرد. زمین نسق دارد و هنوز به ما تعلق دارد اما جهاد بنا(حمام) را به شخص ثالثی فروخته است. آیا میتوان تقاضای قلع و قمع حمام را کرد؟ اگر میشود به طرفیت چه کسی؟ جهاد یا مالک جدید؟

[حکمت]

سلام
منظورتون از اجازه چی هست چون درقانون موردی بنام اجازه نداریم تابتوان نسبت به آن اظهارنظرنمود

[کامیاب]

مخاطب محترم با عنایت به بیانات شما به نظر بنده هیچیک از شرکاء حق چنین کاری را نداشته و در صورت انجام چنین عملی شما قبل از ساخت باید جلوی چنین کاری را میگرفتید شاید بعد از ساخت شریک شما توسط اداره ثبت نسبت به حق خود در آن ملک تقاضای تفکیک و یا افراز نموده و پس از طی مراحل ثبتی اقدام به دریافت سند نموده و آنرا به جهاد واگذار نموده و مسائل بسیار دیگر لذا با عنایت به بیانات دوست عزیزم جناب حکمت بیانات شما نا مفهوم بوده لذا با توجه به توضیح اندک بنده بروید تحقیق کنید و بیانات خود را کامل بیان کنید اگر بیانات بنده صحیح باشد نه حضرتعالی و نه دیگر شرکاء هیچکاری در اینمورد نمیتوانید بکنید چون ملک ساخته شده و سازنده و طرف شما دولت بوده نه شخص این نظر شخصی بنده بوده

[sanda]

مخاطب محترم با عنایت به بیانات شما به نظر بنده هیچیک از شرکاء حق چنین کاری را نداشته و در صورت انجام چنین عملی شما قبل از ساخت باید جلوی چنین کاری را میگرفتید شاید بعد از ساخت شریک شما توسط اداره ثبت نسبت به حق خود در آن ملک تقاضای تفکیک و یا افراز نموده و پس از طی مراحل ثبتی اقدام به دریافت سند نموده و آنرا به جهاد واگذار نموده و مسائل بسیار دیگر لذا با عنایت به بیانات دوست عزیزم جناب حکمت بیانات شما نا مفهوم بوده لذا با توجه به توضیح اندک بنده بروید تحقیق کنید و بیانات خود را کامل بیان کنید اگر بیانات بنده صحیح باشد نه حضرتعالی و نه دیگر شرکاء هیچکاری در اینمورد نمیتوانید بکنید چون ملک ساخته شده و سازنده و طرف شما دولت بوده نه شخص این نظر شخصی بنده بوده

با سلام خدمت اساتید محترم. در خصوص مورد بالا سوال خودم را به این شرح تصحیح میکنم.
در سال 1357 300 متر زمین توسط فروشنامه عادی از صاحب نسق خریداری میشود.چون در آن زمان روستا فاقد حمام بوده صاحب زمین(خریدار) به جهاد کشاورزی پیشنهاد میدهد که در زمین ایشان حمام بسازند. این کار انجام شد.در سال 86 با بلا استفاده شدن حمام و تقریبا مخروبه شدن ان جهاد کشاورزی اقدام به فروش حمام مینماید.متن مبایعه نامه :در اجرای دستور العمل مورخه 15/12/85 با ترک تشریفات مزایده و با صدور مجوز لازم مبنی بر فروش املاک پراکنده از جمله ساختمان های قدیمی و حمام در قالب ماده 17 مبنی بر واگذاری اعیانی یکدستگاه حمام منتقل میگردد.
مورد معامله:ششدانگ اعیانی یکدستگاه ساختمان حمام با متعلقات مربوطه به مساحت اعیانی 192 متر . جهاد کشاورزی در رابطه با عرصه ملک هیچگونه مسئولیتی ندارد و خریدار اعیانی پاسخگو خواهد بود.
با مبایعه نامه بشرح فوق جهاد حمام را به شخص ثالثی میفروشد. اکنون صاحب زمین چه کاری میتواند انجام دهد که زمین خود یا پولش را بگیرد؟
آیا میتواند تقاضای قلع و قمع بنا را داد؟
ایا صاحب عرصه مقدم برای خرید اعیان احداثی در زمینش نبوده؟
آیا جهاد اصلا اجازه فروش داشته؟
برای طرح دعوی نیاز به اثبات مالکیت میباشد چون مبایعه نامه عادی است؟

[کامیاب]

مخاطب محترم بن نظر بنده فروشنامه عادی و یا رسمی در این مورد مهم نبوده مهم این بوده با توجه به اظهارات شما زمین مذکور توسط دارندگان نسق به یکی از شرکاء واگذاری گردیده و توسط آن شخص جهت ساخت حمام به جهاد واگذار و حمام نیز ساخته شده عملاً اعیانی مذکور از اشاعه خارج و واگذار گردیده و با توجه به بیانات شما و با توجه به قانون مدنی فروش اعیانی توسط جهاد درست بوده با این استدلال که اولاً رضایت در ساخت در عرصه در زمان مذکور وجود داشته لذا مالکیت جهاد بر اعیانی محرز بوده و چون ملک واگذاری مشخص و از حالت اشاعه خارج و واگذار گردیده عملاً و قانوناً حق شفعه از بین رفته و حق شفعه در موارد خاص مطابق قانون قابل اعمال بوده لذا حقی برای صاحب عرصه از بابت اعیانی وجود نداشته که اعمال حق نماید و در این موضوع خیر صاحب عرصه حقی بر اعیان ندارد و جهد نیز با توجه به واگذاری اعیانی و دریافت سند اعیانی قطعاً و بلا شک حق فروش داشته لذا مالک اعیانی میتوانسته در مزایده و یا زمان فروش حضور یافته و ملک مذکور هر چند مخروبه را خریداری مینمود لذا ادعای دارنده عرصه به نظر بنده مسموع نمی باشد این نظر شخصی بنده بوده شاید دوستان نظرات بهتر و متفاوت نسبت به بیانات حضرتعالی داشته با شند

[sanda]

مخاطب محترم بن نظر بنده فروشنامه عادی و یا رسمی در این مورد مهم نبوده مهم این بوده با توجه به اظهارات شما زمین مذکور توسط دارندگان نسق به یکی از شرکاء واگذاری گردیده و توسط آن شخص جهت ساخت حمام به جهاد واگذار و حمام نیز ساخته شده عملاً اعیانی مذکور از اشاعه خارج و واگذار گردیده و با توجه به بیانات شما و با توجه به قانون مدنی فروش اعیانی توسط جهاد درست بوده با این استدلال که اولاً رضایت در ساخت در عرصه در زمان مذکور وجود داشته لذا مالکیت جهاد بر اعیانی محرز بوده و چون ملک واگذاری مشخص و از حالت اشاعه خارج و واگذار گردیده عملاً و قانوناً حق شفعه از بین رفته و حق شفعه در موارد خاص مطابق قانون قابل اعمال بوده لذا حقی برای صاحب عرصه از بابت اعیانی وجود نداشته که اعمال حق نماید و در این موضوع خیر صاحب عرصه حقی بر اعیان ندارد و جهد نیز با توجه به واگذاری اعیانی و دریافت سند اعیانی قطعاً و بلا شک حق فروش داشته لذا مالک اعیانی میتوانسته در مزایده و یا زمان فروش حضور یافته و ملک مذکور هر چند مخروبه را خریداری مینمود لذا ادعای دارنده عرصه به نظر بنده مسموع نمی باشد این نظر شخصی بنده بوده شاید دوستان نظرات بهتر و متفاوت نسبت به بیانات حضرتعالی داشته با شند

قطعا وجود آن حمام سبب میشود که صاحب عرصه نتواند هیچ استفاده ای از زمین بنماید!آیا صاحب عرصه نمیتواند درخواست فروش زمین و اعیان را بنماید و با نظر کارشناس پس از فروش قیمت عرصه و اعیان جداگانه به صاحبان آن داده شود؟

[کامیاب]

ممنون از سوال بجای دوست گرامی جناب عزیزی دوست گرامی اگر شما تاپیکهای قبلی را خوانده بودید برادر گرامی در موردی در باب هبه فرموده بودند که در صورت هبه و ساخت و تخریب و بازگشت مورد هبه نمیتواند به مورد هبه رجوع کند که بنده در آن مورد نظری مخالف دوست بزرگوارم با این استدلال که میتوان به هبه رجوع کرد به این شرط که عین مورد هبه بدون تغییر وجود داشته باشد که در آن مورد استدلال بنده این بود که درست است که هبه صورت گرفته و در آن زمین بنا ساختهشده و پس از مدتی با توجه به هرگونه واگذاری به غیر و بازگشت بنای ساخته شده به حالت ماقبل ساخت یعنی تخریب توسط سازنده ملک مذکور به الت ماقبل بازگشته و هبه کننده میتواند به مورد هبه رجوع کند اما دوست بزرگوارم با این استدلال که ملک مذکور واگذار شده هرچند به حالت ماقبل باز گشته باشد قابل رجوع نبوده لذا این مورد حدوداً مصداق نظر دوست گرامی جناب خدایی فر بوده با این تفاوت که بنای حمام ساخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفته اما بنا به دلایل خاص قابل استفاده نبوده مخروبه شده اما به حالت ماقبل ساخت باز نگشته لذا هنوز بنا هرچند مخروبه در آن موجود بوده لذا رجوع مالک عرصه در این حالت مخالف قانون و اصول قانونی بوده لذا با توجه به این توضیحات خواستم خدمت حضرتعالی بیان کنم برادر بزرگوار جناب آقای عزیزی وقتی مجوز ساخت اعیانی توسط مالک برای غیر توسط ایشان صادر شد به نظر بنده عملاً مالکیت عرصه تقریباً بلا اثر بوده یعنی حق استفاده و ساخت واگذار گردیده و مالک در اصل فقط نام مالک را یدک میکشد و اختیاری در مورد اعیانی حتی ورود به عرصه آن ملک را که ساخته نشده را هم ندارد این موارد برداشت بنده نسبت به مورد بیان شده بوده به استناد این موارد مالک عرصه از نظر قانونی و رویه جاری قضائی حقش کاغذی بوده نه حق تصرف چون حق تصرف واگذار گردیده و این مجوز واگذاری خود سبق تصرف بوده مگر خلافش ثابت شود خواهشمندم دوستان محترم بنده را از تفکرات و برداشتهای خود در این مورد بهره مند فرمایید

[sanda]

ممنون از سوال بجای دوست گرامی جناب عزیزی دوست گرامی اگر شما تاپیکهای قبلی را خوانده بودید برادر گرامی در موردی در باب هبه فرموده بودند که در صورت هبه و ساخت و تخریب و بازگشت مورد هبه نمیتواند به مورد هبه رجوع کند که بنده در آن مورد نظری مخالف دوست بزرگوارم با این استدلال که میتوان به هبه رجوع کرد به این شرط که عین مورد هبه بدون تغییر وجود داشته باشد که در آن مورد استدلال بنده این بود که درست است که هبه صورت گرفته و در آن زمین بنا ساختهشده و پس از مدتی با توجه به هرگونه واگذاری به غیر و بازگشت بنای ساخته شده به حالت ماقبل ساخت یعنی تخریب توسط سازنده ملک مذکور به الت ماقبل بازگشته و هبه کننده میتواند به مورد هبه رجوع کند اما دوست بزرگوارم با این استدلال که ملک مذکور واگذار شده هرچند به حالت ماقبل باز گشته باشد قابل رجوع نبوده لذا این مورد حدوداً مصداق نظر دوست گرامی جناب خدایی فر بوده با این تفاوت که بنای حمام ساخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفته اما بنا به دلایل خاص قابل استفاده نبوده مخروبه شده اما به حالت ماقبل ساخت باز نگشته لذا هنوز بنا هرچند مخروبه در آن موجود بوده لذا رجوع مالک عرصه در این حالت مخالف قانون و اصول قانونی بوده لذا با توجه به این توضیحات خواستم خدمت حضرتعالی بیان کنم برادر بزرگوار جناب آقای عزیزی وقتی مجوز ساخت اعیانی توسط مالک برای غیر توسط ایشان صادر شد به نظر بنده عملاً مالکیت عرصه تقریباً بلا اثر بوده یعنی حق استفاده و ساخت واگذار گردیده و مالک در اصل فقط نام مالک را یدک میکشد و اختیاری در مورد اعیانی حتی ورود به عرصه آن ملک را که ساخته نشده را هم ندارد این موارد برداشت بنده نسبت به مورد بیان شده بوده به استناد این موارد مالک عرصه از نظر قانونی و رویه جاری قضائی حقش کاغذی بوده نه حق تصرف چون حق تصرف واگذار گردیده و این مجوز واگذاری خود سبق تصرف بوده مگر خلافش ثابت شود خواهشمندم دوستان محترم بنده را از تفکرات و برداشتهای خود در این مورد بهره مند فرمایید

با سلام. صاحب عرصه ملک خود را داده تا حمام بسازند یعنی هدف ایشان انجام یک کار عام المنفعه بوده است. حالا که دیگر منفعتی برای عموم ندارد چه؟ شاید شخص خریدار بعنوان مثال بخواهد آن را تبدبل به انبار کند یا آن را تغییر شکل داده مثلا آنجا خانه بنا کند یا استفاده دیگری که مضر بحال صاحب عرصه باشد چون زمین و املاک دیگر صاحب عرصه نیز همانجاست.یعنی خریدار میتواند هرکار بخواهد انجام دهد؟

[کامیاب]

با سلام خدمت مخاطب محترم پاسخ سوال شما از نظر بنده کامل داده شده و دوستان نظر دیگر یا کاملتری و یا در مورد اصلاح مطالب بنده مطلبی بیان ننموده اند در هر صورت در پاسخ سوال بعدی شما صاحب اعیانی هر کاری که بخواهد با توجه به صدور مجوز ساخت و واگذاری جهت ساخت میتواند انجام دهد صاحب عرصه به نظر بنده قانوناً کاره ای نیست که حتی اظهار نظر کند لذا فکر میکنم شما متوجه پاسخ بنده نشده و آنرا تحلیل ننموده اید وقتی صاحب عرصه ملکی را جهت احداث اعیانی به هر شخص و هر منظوری واگذار کند مالک اعیانی همانگونه که بیان فرمودید حمام عملاً قابل استفاده نبوده اقدام به فروش یا تغییر کاربری مینماید لذا شما بعنوان مالک عرصه عملاً مالکیت شما کاغذی بوده خودتان را خسته نکنید و به قول یکی از دوستانم دائماً فکر میکنم مگر میشود ؟ چرا؟ عجب؟!و سوالات دیگر لذا شما باید همان زمان که اقدام به واگذاری مینمودید باید فکر آینده را میکردید و در قرارداد خود مطالب آتی را پیش بینی بنده فکر میکنم حالا ملک مذکور مرغوبیت یافته و شما طمع کرده و بدون توجه به توافق خود و صریح قانون برای خود فکر میکنید حتماً حقی دارید ولی عملاً هیچ حقی دیگر ندارید بجز یک جلد سند بی خاصیت لذا دیگر فکر مال رفته را نکنید که عاقبتش سکته قلبی است بروید جای دیگر و برای کار دیگر فکر کنید شاید خداوند روزی شما را جای دیگر گذاشته