امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تجدید نظر
#1
سلام پرونده اختلاف زمین داشتیم که فروشندهها گفتنده که زمین را به برادرم فروختند که آن زمان 8ساله بوده ونه به پدرم و یکی از پنج نفر اقرار بر فروش با پدرم کرده و رای شورا بر غیر رشید بودن را صادر کرده و حالا چند سوال دارم
1- ما بر علیه این چهار نفر شکایت شهادت کذب کریم و در بازجوی جدیدشان گفتند که پدرش برایش خریده در حالی که مدرکی بر خرید پدرم برایش وجود ندارد
2- ما کپی اقرارهای ایشان مبنی بر فروش با خود برادرم را داریم وتحویل دادگاه کردیم با رای غیر رشید بودنش با امضا ء خود این قاضی که بازپورس شهادت کذب است
3- 3نفر شاهد در کلانتری به نفع پدرم شهادت دادند که زمین مربوط به ایشان بوده تا زمانی که زنده بوده
4-این قاضی رای منع تعقیب صادر کرده به استناد ماده177 بند الف
5- حالا ما چگونه درخواست تجدید نظر کنیم و چگونه لایحه دفاعی بنویسیم لطفا راهنمای بفرمایید
پاسخ }
سپاس شده توسط
#2
باسلام
دوست گرامی منظور از 4نفری که شما بر علیه آنها شکایت کردید چه کسانی هستند؟آیا منظورتان همان فروشنده های زمین به برادرتان میباشند؟
پاسخ }
سپاس شده توسط
#3
(۱۸ بهمن ، ۱۳۹۲, ساعت --> ۲۰ : ۲۲)محمد علی عزیزی نوشته است: باسلام
دوست گرامی منظور از 4نفری که شما بر علیه آنها شکایت کردید چه کسانی هستند؟آیا منظورتان همان فروشنده های زمین به برادرتان میباشند؟
بله همان فروشنها هستند
پاسخ }
سپاس شده توسط
#4
سلام
دوست عزیز بنظرم این رای صحیحا اصدار یافته!
اولا:صرف نظر از صحت و سقم گفتار مشتکی عنهم(آن4نفر)باید عرض کنم که نمیتوان عنوان شهادت را به آنان منسوب کرد ،چرا که قانون گذار در تعریف شهادت در م 174ق م ا میگوید:شهادت عبارت است از اخبار شخصی"غیر از طرفین دعوی"...در حالی که این۴نفر طرفین دعوی میباشند که گفتارشان یا میتواند اقرار محسوب شود و یا ادعا...
ثانیا :رای صادره باید از طرف بازپرس در قالب قرار صادر میگردید(بند ک م ۳ ق اصلاح ق تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب)و بعد اگر شما نسبت به آن اعتراض داشتید ظرف مدت ۱۰روز اعتراض خود را به دادگاه صالح تقدیم میکردید که مطمىنا دادگاه نیز قرار صادره راتایید مینمود ،رای دادگاه قطعی و غیر قابل اعتراض میباشد(بند ن م ۳ قانون اصلاح ق تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب)
نتیجه:شما حق تجدیدنظر خواهی نخواهید داشت
البته این نظر شخصی بنده و آنچه که بصورت تىوری خوانده ام می باشد
شاید در عمل رویه ی دادگاه ها مثل خیلی از موارد غیر از این باشد که دراین صورت نظرات اساتید به مراتب بهتر و کامل تر از نظر حقیر خواهد بود و راه گشای مشکل جنابعالی و درسی برای بنده ...
پاسخ }
سپاس شده توسط
#5
با عنایت به بیانات مخاطب و پاسخ دوستان محترم با عنایت نه سوال مطروحه به نظر بنده هرکس میتواند به نفع صغیر مجنون و غیره خرید را انجام دهد در مورد شما بچه چه صغیر بوده باشد و چه کبیر چون از نظر قانون خرید ایجاد منافع به نفع طرف خریداری شده نماید هیچگونه اشکالی نداشته لذا فقط در حالت های خاص آنهم درموارد خاص فروش دارای اشکال شرعی و قانونی بوده اگر پدر شما ملکی به نام برادرتان چه به صورت سند رسمی و چه سند عادی خریداری کرده باشد آن ملک متعلق به برادر شما بوده و نتنها شهادت پدرتان بلکه شهادت فروشندگان هم هیچگونه اثری در ماهیت حقوقی معامله ایجاد نمیکند واگر بنده بجای فروشندگان بودم تازه علیه شما شکایت مبنی بر اعاده حیثیت هم مینمودم به این دلیل که من ملکی را فروخته ام و تمام شده و بنا به درخواست خریدار آن مال را هم به نام شخصی که خریدار معرفی نموده نیز نموده ام (چه رسمی و چه عادی)دلیلی بر پاسخگویی به شخص ثالث نداشته و ندارم و به شخص ثالث هم ارتباطی ندارد مگر شخص ثالث مدعی فروش مال غیر یا معامله فضولی باشد لذا و اینگونه اختلافات اصولاً و عملاً بین وراث پیش می آید که هیچگونه اطلاعی از قانون ندارند و فکر میکنند میتوانند مال فروخته شده و یا مال خریداری شده به نام دیگری را مفتی صاحب شوند و اطلاعی ندارند پدر کلیه شرایط قانونی برای خرید را داشته و عالم عاقل و مختار اقدام به خرید به نام احدی از وراث یا غیر را نموده لذا به نظر بنده نتنها این مال متعلق به کسی است که مال به نام او خریداری شده بلکه قانون هم چنین معامله ای را نافذ و مورد قبول قرار داده مگر قرینه ای مکتوب و قانونی وجود داشته باشد و به صرف اقرار فروشندگان نمیتوان آن معامله را باطل و یا از اعتبار خارج نمود از نظر تئوری و مباحث در علم حقوق نظرات مختلفی در اینگونه موارد وجود دارد که اکثراً در مقام عمل و از نظر عامیانه چرت و پرت است ولی از نظر قانون و رویه غالب اصل بر صحت معاملات است مگر خلافش به صورت مکتوب وجود داشته باشد یعنی مثلاً اقرار نامه مکتوب و یا وصیت نامه مکتوب و غیره و اگر پدر شما در این حالت زنده باشد باز چند حالت متصور است که از موضوع بحث خارج میباشد لذا نتنها دعوی کیفری علیه فروشندگان و یا برادرتان و غیره مسموع نبوده بلکه اینگونه خواسته ها ماهیت حقوقی داشته و نه ماهیت کیفری و از نظر حقوقی نیز به نظر بنده اینگونه دعاوی جز از بین بردن وقت و پول و اعصاب مدعی هیچگونه پس درآمدی هم نخواهد داشت لذا به نظر من دعوی شما چه کیفری و چه حقوقی علیه فروشندگان و یا برادر و غیره بلاجهت و بیهوده می باشد.این نظر بنده با برداشت از قانون و رویه غالب قضایی در اکثریت محاکم ایران بوده. شاید دوستان نظر بهتر داشته باشند
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.
پاسخ }
سپاس شده توسط
#6
[quote='Kamyab.Teymouri' pid='2077' dateline='1392027612']
با عنایت به بیانات مخاطب و پاسخ دوستان محترم با عنایت نه سوال مطروحه به نظر بنده هرکس میتواند به نفع صغیر مجنون و غیره خرید را انجام دهد در مورد شما بچه چه صغیر بوده باشد و چه کبیر چون از نظر قانون خرید ایجاد منافع به نفع طرف خریداری شده نماید هیچگونه اشکالی نداشته لذا فقط در حالت های خاص آنهم درموارد خاص فروش دارای اشکال شرعی و قانونی بوده اگر پدر شما ملکی به نام برادرتان چه به صورت سند رسمی و چه سند عادی خریداری کرده باشد آن ملک متعلق به برادر شما بوده و نتنها شهادت پدرتان بلکه شهادت فروشندگان هم هیچگونه اثری در ماهیت حقوقی معامله ایجاد نمیکند واگر بنده بجای فروشندگان بودم تازه علیه شما شکایت مبنی بر اعاده حیثیت هم مینمودم به این دلیل که من ملکی را فروخته ام و تمام شده و بنا به درخواست خریدار آن مال را هم به نام شخصی که خریدار معرفی نموده نیز نموده ام (چه رسمی و چه عادی)دلیلی بر پاسخگویی به شخص ثالث نداشته و ندارم و به شخص ثالث هم ارتباطی ندارد مگر شخص ثالث مدعی فروش مال غیر یا معامله فضولی باشد لذا و اینگونه اختلافات اصولاً و عملاً بین وراث پیش می آید که هیچگونه اطلاعی از قانون ندارند و فکر میکنند میتوانند مال فروخته شده و یا مال خریداری شده به نام دیگری را مفتی صاحب شوند و اطلاعی ندارند پدر کلیه شرایط قانونی برای خرید را داشته و عالم عاقل و مختار اقدام به خرید به نام احدی از وراث یا غیر را نموده لذا به نظر بنده نتنها این مال متعلق به کسی است که مال به نام او خریداری شده بلکه قانون هم چنین معامله ای را نافذ و مورد قبول قرار داده مگر قرینه ای مکتوب و قانونی وجود داشته باشد و به صرف اقرار فروشندگان نمیتوان آن معامله را باطل و یا از اعتبار خارج نمود از نظر تئوری و مباحث در علم حقوق نظرات مختلفی در اینگونه موارد وجود دارد که اکثراً در مقام عمل و از نظر عامیانه چرت و پرت است ولی از نظر قانون و رویه غالب اصل بر صحت معاملات است مگر خلافش به صورت مکتوب وجود داشته باشد یعنی مثلاً اقرار نامه مکتوب و یا وصیت نامه مکتوب و غیره و اگر پدر شما در این حالت زنده باشد باز چند حالت متصور است که از موضوع بحث خارج میباشد لذا نتنها دعوی کیفری علیه فروشندگان و یا برادرتان و غیره مسموع نبوده بلکه اینگونه خواسته ها ماهیت حقوقی داشته و نه ماهیت کیفری و از نظر حقوقی نیز به نظر بنده اینگونه دعاوی جز از بین بردن وقت و پول و اعصاب مدعی هیچگونه پس درآمدی هم نخواهد داشت لذا به نظر من دعوی شما چه کیفری و چه حقوقی علیه فروشندگان و یا برادر و غیره بلاجهت و بیهوده می باشد.این نظر بنده با برداشت از قانون و رویه غالب قضایی در اکثریت محاکم ایران بوده. شاید دوستان نظر بهتر داشته باشند
[/quote]

[quote='mahdisalh' pid='2081' dateline='1392046990']
[quote='Kamyab.Teymouri' pid='2077' dateline='1392027612']
با عنایت به بیانات مخاطب و پاسخ دوستان محترم با عنایت نه سوال مطروحه به نظر بنده هرکس میتواند به نفع صغیر مجنون و غیره خرید را انجام دهد در مورد شما بچه چه صغیر بوده باشد و چه کبیر چون از نظر قانون خرید ایجاد منافع به نفع طرف خریداری شده نماید هیچگونه اشکالی نداشته لذا فقط در حالت های خاص آنهم درموارد خاص فروش دارای اشکال شرعی و قانونی بوده اگر پدر شما ملکی به نام برادرتان چه به صورت سند رسمی و چه سند عادی خریداری کرده باشد آن ملک متعلق به برادر شما بوده و نتنها شهادت پدرتان بلکه شهادت فروشندگان هم هیچگونه اثری در ماهیت حقوقی معامله ایجاد نمیکند واگر بنده بجای فروشندگان بودم تازه علیه شما شکایت مبنی بر اعاده حیثیت هم مینمودم به این دلیل که من ملکی را فروخته ام و تمام شده و بنا به درخواست خریدار آن مال را هم به نام شخصی که خریدار معرفی نموده نیز نموده ام (چه رسمی و چه عادی)دلیلی بر پاسخگویی به شخص ثالث نداشته و ندارم و به شخص ثالث هم ارتباطی ندارد مگر شخص ثالث مدعی فروش مال غیر یا معامله فضولی باشد لذا و اینگونه اختلافات اصولاً و عملاً بین وراث پیش می آید که هیچگونه اطلاعی از قانون ندارند و فکر میکنند میتوانند مال فروخته شده و یا مال خریداری شده به نام دیگری را مفتی صاحب شوند و اطلاعی ندارند پدر کلیه شرایط قانونی برای خرید را داشته و عالم عاقل و مختار اقدام به خرید به نام احدی از وراث یا غیر را نموده لذا به نظر بنده نتنها این مال متعلق به کسی است که مال به نام او خریداری شده بلکه قانون هم چنین معامله ای را نافذ و مورد قبول قرار داده مگر قرینه ای مکتوب و قانونی وجود داشته باشد و به صرف اقرار فروشندگان نمیتوان آن معامله را باطل و یا از اعتبار خارج نمود از نظر تئوری و مباحث در علم حقوق نظرات مختلفی در اینگونه موارد وجود دارد که اکثراً در مقام عمل و از نظر عامیانه چرت و پرت است ولی از نظر قانون و رویه غالب اصل بر صحت معاملات است مگر خلافش به صورت مکتوب وجود داشته باشد یعنی مثلاً اقرار نامه مکتوب و یا وصیت نامه مکتوب و غیره و اگر پدر شما در این حالت زنده باشد باز چند حالت متصور است که از موضوع بحث خارج میباشد لذا نتنها دعوی کیفری علیه فروشندگان و یا برادرتان و غیره مسموع نبوده بلکه اینگونه خواسته ها ماهیت حقوقی داشته و نه ماهیت کیفری و از نظر حقوقی نیز به نظر بنده اینگونه دعاوی جز از بین بردن وقت و پول و اعصاب مدعی هیچگونه پس درآمدی هم نخواهد داشت لذا به نظر من دعوی شما چه کیفری و چه حقوقی علیه فروشندگان و یا برادر و غیره بلاجهت و بیهوده می باشد.این نظر بنده با برداشت از قانون و رویه غالب قضایی در اکثریت محاکم ایران بوده. شاید دوستان نظر بهتر داشته باشند

دوست گرامی شما درست می فرماید ولی سندی مبنی بر اینکه پدرم برای آن خریده وجود ندارد و اقرار فروش مستقیم با برادرم را کردند و معامله با پدرم را رد کردند 2- پدرم سندی دارد که خودش خریده به اسم خودش 3- اگر به فرض صحیح بودن معامله چه دلیلی دارد که در یک روز سه تا سند متفاوت بنویسند که مهردوره سوم شورا را نیز داشته باشد در حالی که معامله سال 56 انجام شده و شورای در آن زمان وجود نداشته است 4-فروشندها پنج نفر هستند چطور می شود که چهار نفر که از برادرم سود دارند بگویند به ایشان فروختیم ولی یکی دیگر که رابطه ای باهاش ندارد می گوید به پدرم فروختنه 5 - رای عدم رشید بودنش را شورا صادر کرده
پاسخ }
سپاس شده توسط
#7
مخاطب بنده از نظر شخصی شورای حل اختلاف را لکه ننگ قوه قضائیه میدانم چون به هر کاری که وظیفه ندارد رسیدگی به هر امری که نباید وارد شود ورود میکند و از همه بدتر اقدام به صدور آرائی میکند که خلاف قانون و شرع بوده مثلاً مخاطب گرامی شورا در مورد صدرور حکم رشد اصولاً نه صلاحیت داشته و نه دارد و همچنین اعضاء شورا رسیدگی کننده هنوز نمیفهمند حکم رشد چه چیزی است و خرید مالی یا بیع به نفع کسی یعنی چه از این بدتر قاضی ناضر است با اینکه میداند این رسیدگی ها کشکی و دوغی بوده همه رسیدگیها و صورتجلسه ها را چشم بسته امضاء میکند و موارد بسیار دیگر که از حوصله بحث خارج است لذا در مورد شما شورا چکاره است که بگوید کسی صغیر است یا کبیر زیرا بحث بیع و اهلیت طرفین یک بحثی بسیار زیبا بوده که از فهم کسی که در آن شورا چنین نظری داده خارج است زیرا از نظر قانون قاضی حق تفتیش ندارد و حتی حق ورود به اموری که وظیفه دادگاه بوده خود شورا در مورد اصول رسیدگی محاکم خلافکار است برای نمونه کسی اخیراً یک فقره چک به مبلغ صدهزار تومان به شورای حل اختلاف برده و جهت اقدام از او ده هزار تومان هزینه دادرسی گرفته اند که اگر مطابق قانون هزینه دادرسی این چک را بخواهیم حساب کنین با یک حساب سر انگستی و ساده شش هزارو پانصد تومان بوده ولی شورا چنین وجهی را گرفته و در سوال خواهان در این مورد مسئولین بی وجدان آن شورا میگوین بخشنامه بوده و در ضمن به صورت ابلهانه میگویند چرا فکر میکنید خوانده را به پرداخت هزینه دادرسی محکوم خواهیم نمود و او در آخر پرداخت نمود آیا به نظر شما یک فرد غیر حقوقی این عمل خلاف قانون و شرع نبوده آیا این عمل تحصیل مال نا مشروع نیست؟ و موارد بسیار لذا ذاتاً بحث حکم رشد مربوط به دادگاه بوده نه شورا نفوذ یک بیع نیز ذاتاً مطابق شرایط بوده خرید به نفع صغیر و یا مجنون و غیره بلا تردید و بلاشک مطابق قانون درست و غیر قابل بحث بوده مگر به تجویز قانون که یکی را برای مثال بیان میکنم مثلاً به قصد فرار از دین و یا پولشوئی و مواردی را که قانون تصریح نموده و آنهم در صورت اثبات آن معاملات باطل است یعنی خواهان باید اثبات کند با اسناد و مدارک ولاغیر در مورد شما همانگونه که بیان نمودم پدر شما فردی عاقل بالغ قاصد و مختار و با اراده شخصی مالی را از بدو امر به نام برادرتان کرده نه به کسی مربوط بوده و نه مربوط هست و عده ای این عمل گذشته شخص را مغایر منافع خود دیده و به جهت کسب مال نا مشروع اقدام به طرح دعوی واهی جهت ترساندن و یا هر مورد دیگر میکنند تا مال مردم را از چنگش خارج کنند بابا گلی به جمالتون تنها کسی که میتواند اگر اثبات کند مدعی حقی شود پدر شما میباشد نه فرزندان به قوا خودتان این بیع معامله در سال 56 بوده و برادرتا8 سال داشته حالا شما بعد از 36 سال مدعی حق برای خودتان میشوید به نظر بنده نتنها شما حتی پدرتان بعنوان اصیل شرعی و قانونی و هم به عنوان کسی که این مال را تحت هر عنوانی به نام برادرتان نموده نیز حق رجوع به ایشان را ندارد
دوست گرامی شما درست می فرماید ولی سندی مبنی بر اینکه پدرم برای آن خریده وجود ندارد و اقرار فروش مستقیم با برادرم را کردند و معامله با پدرم را رد کردند. فروشندگان هم کارشان و هم عملشان و بیاناتشان درست و مطابق شرع و قانون بوده اگر خلاف این بود قاضی محکمه میپرسید آیا این امضاء شما ذیل این قرارداد نیست؟خریدار این معامله کیست؟و اگر پاسخی غیر از بیان خریدار واقعی میشنید فروشندگان را تحت عنوان تبانی در کلاهبرداری تحت تعقیب قرار میداد
2- پدرم سندی دارد که خودش خریده به اسم خودش؟ پدر شما اگر چنین سندی داشت فقط تنها خودش میتوانست مدعی باشد ولی همانگونه که گفتم باز با گذشت چنین زمان زیادی نمیتوانست مدعی حق شود چون به نظر شما از او نمی پرسدند با وجود چنین مدارکی ماقبل شما چرا معامله را به نام پسرتان کردید و موارد دیگر
3- اگر به فرض صحیح بودن معامله چه دلیلی دارد که در یک روز سه تا سند متفاوت بنویسند که مهردوره سوم شورا را نیز داشته باشد در حالی که معامله سال 56 انجام شده مخاطب محترم در مورد یک معامله بنده به عینه دیده ام طی یک رو پنج معامله هم زمان صورت گرفته نه خلاف شرع بوده و نه خلاف قانون تازه اصالت و محکمی سند آخرین خریدار را هم اثبات میکند و هیچ دلیلی بر فرض شما وجود ندارد مگر متعاملین باید از فروشنده اول اجازه میگرفتند؟ فروشنده اول و یا به ترتیب فروشندگان وقتی مالی را می فروشند دیگر مالکیتی نسبت به آن مال فروخته شده ندارند که بخواهند اظهار نظر بکنند و یا بخواهند بیانی از حق و باطل کنند و یا بگویند این اسناد متفاوت هستند زیرا تفاوت اسناد طبیعی و قانونی بوده چون فروشندگان و خریداران متفاوتند یعنی فروشنده اول در فروش بعدی وجود نداشته و یا خریدار اول در قرارداد بعدی فروشنده است پس این تفاوت طبیعی و قانونی بوده و به فرض در صورت تعارض بین خریدار و فروشندگان یعنی فروشنده یکی و خریداران متفاوت باشد این معاملات فضولی و کلاهبرداری توسط فروشنده بوده و نه خریدار و موارد بسیار دیگر
و شورای در آن زمان وجود نداشته است؟ در مورد شما اصلاً شورا معنی و مفهومی با توجه به برداشت بنده از قانون ندارد
4-فروشندها پنج نفر هستند چطور می شود که چهار نفر که از برادرم سود دارند بگویند به ایشان فروختیم ولی یکی دیگر که رابطه ای باهاش ندارد می گوید به پدرم فروختنه.به نظر بنده با توجه به بیانات بالا و قبل از نظر قانونی آن چهار نفر درست و قانونی گفته و آن یک نفر با توجه به اسناد فروشی کذاب و کلاهبردار بوده که خلاف امضاء اسناد توسط خودش خلاف قانون اعلان نظر نموده
5 - رای عدم رشید بودنش را شورا صادر کرده
رای شورا در این مورد خلاف قانون و کشک و دوغ بوده آن رای به درد سر کوزه و آبش را خوردن و به به و چه چه زدن اسن من اگر وکیل این پرونده بودم چنان بلائی سر صادر کننده چنین حکمی مینمودم بعنوان تخلف انتظامی که تا عمر دارند نفهمیده و نخوانده به صورت کیلویی چنین حکمی صادر نکنند
این نظر شخصی بنده با توجه به تجربیات و رویه قضایی و برداشت اینجانب از قوانین مربوطه بوده دوستان ما را از نظراتتشان محروم نفرمایند
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.
پاسخ }
سپاس شده توسط


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  چرا تجدید نظر حکم بدوی را نقض و مردود کرده است؟ bimarz 0 854 ۱۹ آذر ، ۱۳۹۸, ساعت --> ۵۸ : ۲۳
آخرین ارسال: bimarz
Photo کمک برای تجدید نظردر حکم وحیدازتبریز 1 5,447 ۲۵ فروردين ، ۱۳۹۲, ساعت --> ۵۹ : ۱۵
آخرین ارسال: وحیدازتبریز

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان