امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
درخواست کمک
#1
با یاد خدا که هرچه دارم و ندارم از لطف و کرم اوست
با عرض سلام و احترام خدمت شما
من و همسرم مدت 4 ساله که با هم زندگی میکردیم و خودمون با هم تفاهم داشتیم و مشکلی نداشتیم و بزرگترین و ‏عمده ترین مشکلاتمون عدم معاشرت ، عدم محبت و عدم احترام خانواده همسرم با من و خانواده ام بود .‏
ما در این مدت بارها بخاطر عدم ارتباط خانوادگی همسرم با ما مشاجره و بحث داشتیم و به نتیجه ای نمیرسیدم و همسرم ‏بارها میگفت خانواده ما اینجورین خودتو باهاشون وفق بده ، خانواده شما اینجورین منم با اونا خودمو وفق میدم .‏
در صورتی که در روز آشنائی و خواستگاری همسرم و خانوادش گفتند ما هم اهل معاشرت و سفر و ... هستیم .‏
حتی در یک رویاروئی پدر و برادر همسرم خواستم مشکلمون برطرف بشه که نشد و بدتر هم شد . پدرم از برادرهمسرم ‏خواست که با ما بیشتر ارتباط داشته باشند و برادر همسرم گفت تا 6 سال اول زندگیشون ما کاری باهاشون نداریم و ما ‏که با هم وصلت نکردیم اینا با هم وصلت کردند .‏
از همسرم خواستم که مشاوره ای برگزیند نا مشکلمون توسط مشاوره حل بشه که آخرش هی پشت گوش انداخت .‏
از سمت خانواده من رفت و آمد میشد ، احترام گذاشته میشد ، مهر و محبت برقرار بود ولیکن همسرم استقبال نمیکرد و ‏بیشتر دوست داشت که ارتباط خانوادگی ما هم مثل خانواده خودش باشه و احساس میکردم که از ته دلش رضایت ندارد .‏
این سال آخر سعی کردم دل همسرم را بیشتر به دست بیارم و ببینم رضایتش در چیست . منم کم کم ارتباطم را با خانواده ‏خودم کمرنگتر کردم .‏
با ازدواج برادرم و آمدن زن برادرم در زندگی ما وارتباط بی نظیر خانوادگیشون با هم احساس کردم همسرم رفتارش به ‏مرور زمان بدتر میشه و در زنگیمون بهانه گیری میکند و دایم در حال تغییر و تحوله . مشخص بود که میخواست منو ‏یه جورائی عصبانی کنه که از خودش عکس العمل نشون بده .‏
در ضمن باید عرض کنم که همسرم از خانواده شهدا میباشد و من تمام سعی خودمو میکردم که از هیچ مهر و محبتی در ‏قبالش کوتاهی نکنم . و اونم هیچ وقت از خود من شکایتی نداشت و همیشه به من میگفت چقدر ما 2 تا با هم تفاهم داریم ‏‏.‏
تا اینکه تعطیلات سران اجلاس آمد و خانواده ام میخواستند زن برادرم رو برای پاگشا به شهرستان منزل پدربزرگم ببرند ‏و از ما هم خواستند که باهاشون بریم . همسرم راضی نشد و بالاخره ما هم نرفتیم .‏
به همسرم پیشنهاد دادم میخواد که این چند روز رو بره کنار خانوادش تا هم روحیه اش عوض بشه و هم یه جورائی ‏فکراشو بکنه که بتونه مشکل روابط خانوادگیمون رو حل بکنه و هم دلمون بیشتر واسه هم تنگ بشه . همسرم پذیرفت و ‏بدون اینکه تو رفتنش نه بیاره به خونه مادرش رفت .‏
‏2 روز بعد همسرم به خونه برگشت و من خوشحال شدم که انگار طاقت دوری نداشته و برگشته ولی بهم گفت میخواد ‏خونه مادرش بره حموم و اومده یه سری وسایل برداره وبره . وسایلشو جمع و جور کرد و رفت ...‏
‏1 هفته بعد با من تماس گرفت که فکراشو کرده و نمیتونه با این شرایط ارتباط خانوادگی 20 سال کنار من زندگی کنه و ‏الانم جائی را اجاره کرده و مستقل زندگی میکنه و طلاق میخواد و بهم گفت تو اقدام میکنی یا من . ‏


الان مدت 3 ماه است که همسرم منزل را ترک کرده و در خانه پدری هم سکونت ندارد . و با مادرش در مکانی دیگر ‏زندگی میکند و خط همراهش را واگذار کرده و تمام راهای ارتباطی را بسته است .‏
با کشیک منزل و تعقیب متوجه شدم که برادر همسرم در منزل فعلی زندگی میکند . پدر و مادرم رفتند که با برادرم ‏مصالحه کنند ولی برادرهمسرم با گستاخی و فحاشی و ناسزاگوئی به من و خانواده ام به پلیس 110 زنگ زد .‏
در اینجا متوجه شدم که خانواده همسرم حمایتش کردند و به قول خودش پناهش داده .‏
تازه متوجه شده بودم که همسرم طلاها ، مدارک شناسائیش رو هم باخودش برده و از این کارش از حدود یک سال و نیم ‏پیش برنامه ریزی شده بوده و به زن برادرم ، زن دوست صمیمیم و بعضی دیگر از قبل گفته بوده .‏
حدود 1 ماه از رفتن همسرم گذشته بود که اظهارنامه عدم تمکین را مطرح نمودم که در نهایت الصاق شده بود و جوابی ‏دریافت نکردیم .‏
از محل کار برادر همسرم خواستم محل زندگی همسرم رو پیدا کنیم که برادر همسرم متوجه تعقیبش شد و باز هم به ‏پلیس 110 زنگ زد و باز هم درگیر کلانتری شدیم .‏
بعد از 2 ماه از رفتن همسرم وکیل همسرم با من تماس گرفت و گفت همسرت از همه حق و حقوقش گذشته و درخواست ‏طلاق توافقی داره . همسرت گفته ازش بیزارم و دوستش ندارم . منم گفتم باید ببینمش و باهاش صحبت کنم .‏
من تا الان چون دوست نداشتم پای همسر و خانواده ام به دادگاه و کلانتری باز بشه دادخواست ندادم و شکایت نکردم .‏
حالا هم نمیدونم چکار کنم ... تکلیفم چی میشه ؟ کمکم کنید .‏
آیا بدون اینکه با همسرم صحبت کنم به طلاق توافقی (خلعی) رضایت بدم ؟
آیا من نباید دادخواست عدم تمکین بدم ؟ و مراحل قانونی و دادگاهی رو انجام بدم ؟
آیا من سعی نکنم محل زندگی همسرم رو پیدا کنم و اینکه ازش به مدت 3 ماهه خبر ندارم از برادرش شکایت کنم ؟
آیا اینکه همسرم با من داشته زندگی میکرده و دورادور داشته شرایط جدایشو با خانوادش برنامه ریزی میکرده خیانت ‏نیست ؟ ‏
آیا اگر طلاق توافقی خلعی میخواد میتونم علاوه بر حلال کردن مهرش ، طلاها و ماشینی رو که به اسمش کردم روپس ‏بگیرم ؟ و حتی خسارت عروسی و خرجکرد زندگی و جوانیم چی ؟


پاسخ
#2
(۲۹ آبان ، ۱۳۹۱, ساعت --> ۴۷ : ۲۳)bahrami5562 نوشته است: با یاد خدا که هرچه دارم و ندارم از لطف و کرم اوست
با عرض سلام و احترام خدمت شما
حالا هم نمیدونم چکار کنم ... تکلیفم چی میشه ؟ کمکم کنید .‏
آیا بدون اینکه با همسرم صحبت کنم به طلاق توافقی (خلعی) رضایت بدم ؟
آیا من نباید دادخواست عدم تمکین بدم ؟ و مراحل قانونی و دادگاهی رو انجام بدم ؟
آیا من سعی نکنم محل زندگی همسرم رو پیدا کنم و اینکه ازش به مدت 3 ماهه خبر ندارم از برادرش شکایت کنم ؟
آیا اینکه همسرم با من داشته زندگی میکرده و دورادور داشته شرایط جدایشو با خانوادش برنامه ریزی میکرده خیانت ‏نیست ؟ ‏
آیا اگر طلاق توافقی خلعی میخواد میتونم علاوه بر حلال کردن مهرش ، طلاها و ماشینی رو که به اسمش کردم روپس ‏بگیرم ؟ و حتی خسارت عروسی و خرجکرد زندگی و جوانیم چی ؟

سلام
دوست عزیز و گرامی . نوشته و درد دل شما رو از اول تا آخر خوندم . نمیدونم شما رو بصورت حقوقی راهنمایی کنم یا اینکه کلاً حقوق و قانون رو بذاریم کنار و با هم درد دل کنیم ؟
البته متن نامه شما هم چیزی جز درد دل نیست . جناب آقای بهرامی ظاهراً بچه ای ندارید که اصلاً بحثی در این خصوص نشده است . که این در این مرحله جای شکر دارد . به نظر من شما اگه پیش یک مشاور خانواده برید و با ایشون مشکلاتتون رو مطرح کنید خیلی کمکتون میکنه . اما نظر من در مورد مشکلات شما که شاید برای خیلی ها چیز مهمی نباشد اینه که حتماً با همسرتون یک جلسه صحبت کنید و حداقل دلیل این تصمیمش رو بدونین . اگه دیدین واقعاً علاقه ای به شما و در کنار شما بودن ندارن ، تقلا برای ترمیم یا تلاش برای نجات زندگی هیچ فایده ای نخواهد داشت چون علاقه و زندگی مشترک چیزی نیست که یک طرفه باشه و یا به مرور زمان ایجاد بشه . در زندگی شما این علاقه به مرور زمان از بین رفته و بیشتر نشده . دلایلش رو هم خودتون بهتر از هر کسی می دونید . شکایت از برادر یا خانواده همسرتون هم هیچ نتیجه ای نخواهد داشت . اگر شما قصد جدائی ندارید و یا اگر تصمیم هم داشته باشید به این راحتی ها نمی خواهید جدا شوید میتونید دادخواست تمکین بدید و اگه ایشون تمکین نکردند دادخواست ازدواج مجدد بدید و مجوز بگیرید . اگه همسرتون میخواد با شما توافق کنه که جدا بشین میتونید همه مواردی که نوشتین رو باهاش توافق کنید . اگه در قبال طلاق از همه حق و حقوقشون می گذرن و اموال شما رو هم به خودتون بر میگردونن ، و خودتون هم تمایل به طلاق دادن دارید، میتونید این کار رو انجام بدید .
در هر صورت زندگی مال شماست . زشت و زیبا کردن اون دست شما و همسرتونه .
موفق باشید .
جهت اخذ مشاوره رایگان با دفتر مؤسسه تماس بگیرید : ۶۶ ۱۷ ۵۷ ۶۶ ۰۲۱ / ۴۳۴۹ ۸۵۷ ۰۹۱۲
پاسخ
#3
از راهنمايتون و از اينكه برام وقت گذاشتيد بينهايت سپاسگذارم .
شايد وقتي ديگر با نتيجه اي ديگر مزاحمتون بشم .
ممنونم

پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حضانت کامل فرزند پسر توسط مادرش و درخواست طلاق internet 31 32,941 ۲۹ آذر ، ۱۳۹۷, ساعت --> ۴۸ : ۱۱
آخرین ارسال: هشتگ11
  درخواست طلاق زوجه به دليل عسر و حرج ya30n 1 4,036 ۴ اسفند ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۱۲ : ۲۱
آخرین ارسال: حکمت
  درخواست طلاق توسط زوجه جواد 9 12,147 ۷ بهمن ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۰۳ : ۱۵
آخرین ارسال: حکمت
  درخواست مهریه بیتا996 5 7,002 ۲۳ شهريور ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۱۱ : ۰۱
آخرین ارسال: کیومرث بتیانه
  درخواست مهريه و قسط بندي ya30n 8 9,285 ۲۲ فروردين ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۳۸ : ۱۶
آخرین ارسال: ya30n

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان