ارسالها: 880
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: آبا ۱۳۹۱
اعتبار:
3
۲۱ شهريور ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۳۳ : ۲۲
(آخرین ویرایش: ۲۱ شهريور ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۳۶ : ۲۲، توسط کامیاب.)
با سلام خدمت دوستان محترم موردی را بنده برخورد نموده که نیازمند اطلاعات و راهکارهای دوستان حقوقی میباشم
در پرونده طلاق زوجه درخواست صدور حکم طلاق به واسطه محقق شدن شروط بند از عقدنامه (در صورتیکه پس از گذشت 5سال زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و یا عوارض جسمی دیگر زوج صاحب فرزند نشود) پس از 10سال زندگی بوده و با وجود اسناد و مدارک پزشکی ناباروری و انجام IVFدر مراکز ناباروری و سقط سدن فرزند آزمایشگاهی حسب رویه محاکم دادخواست داده شده و طرفین جهت برسی و کارشناسی طرفین به پرشکی قانونی معرفی گردیدند که در معرفی نامه قید شده بود انجام معاینات در خصوص میزان ناباروری و بارداری معرفی میگردد در صورتی که نقص از زوج میباشد و عدم باروری به زوج انتساب دارد اعلان نظر فرمائید و پس از مراجعه زوجه و زوج و طی معاینه و آزمایش پاسخ پزشکی قانونی به این شرح بوده(حسب معاینه و مشاوره تخصصی نزد زوجه از نظر باروری نکته خاصی مبنی بر عدم توانایی بارداری احراز نگردید با توجه به کم بودن تعداد اسپرم در زوج احتمال باروری به روش طبیعی بسیار پائین میباشد و لکن امکان باروری به روش IVFو یا درمانهای مشابه وجود دارد)
حال با این توضیح هرگونه مقاله و یا نمونه رای در این مورد داشته یا به صورت اختصاصی و یا به صورت عمومی در انجمن ارائه فرمائید
آیا دادگاه با این اوصاف حکم طلاق صادر مینماید؟
ملاک باروری چیست رابطه طبیعی ؟یا آزمایشگاهی؟
زوجه یکبار IVFشده اما بنا به دلایل نا معلوم جنین انتقال یافته سقط شده و این سقط زوجه را به حد مرگ کشانده و دیگر تحت هیچ شرایطی زوجه حاضر به باروری آزمایشگاهی نبوده و نیست.نظر شما در اینمورد چیست؟ آیا دادگاه حق دخالت در امور باروری آزمایشگاهی را دارد و میتواند زوجه را الازم به باروری آزمایشگاهی نماید؟
موارد قانونی مربوطه استنادی در قوانین جاری چیست؟
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.
ارسالها: 989
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۲
اعتبار:
5
۲۳ شهريور ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۰۰ : ۱۵
سلام وعرض ادب حضورجناب آقای تیموری
پرسش جنابعالی از موارد نادرمیباشد که نظریه پزشکی قاطع دعوی نبوده بلکه اعلام نظرشده امکان باروری به طریق معمولی ضعیف میباشد پس بنابر این براین اساس مادامی که امکان باروری وجوددارد امکان طلاق وجودندارد حتی باشررط 5سال
پرسش جنابعالی پاسخ درپرانتز
حال با این توضیح هرگونه مقاله و یا نمونه رای در این مورد داشته یا به صورت اختصاصی و یا به صورت عمومی در انجمن ارائه فرمائید
آیا دادگاه با این اوصاف حکم طلاق صادر مینماید؟(خیر)
ملاک باروری چیست رابطه طبیعی ؟یا آزمایشگاهی؟(رابطه طبیعی نه آزمایشگاهی منجربه عیوب دیگر)
زوجه یکبار IVFشده اما بنا به دلایل نا معلوم جنین انتقال یافته سقط شده و این سقط زوجه را به حد مرگ کشانده و دیگر تحت هیچ شرایطی زوجه حاضر به باروری آزمایشگاهی نبوده و نیست.نظر شما در اینمورد چیست؟ آیا دادگاه حق دخالت در امور باروری آزمایشگاهی را دارد و میتواند زوجه را الازم به باروری آزمایشگاهی نماید؟(اصلآ دادگاه مجازنیست)
موارد قانونی مربوطه استنادی در قوانین جاری چیست؟(مواد1121الی1132قانون مدنی)
کمی وکاستی های پاسخ رابه بزرگی خودتان عفو فرمائید بنده نیز دراینخصوص منتظرپاسخ دوستان نفیآ واثباتآ هستم)
ما بیشتر،
از برداشتهایمان آزار میبینیم تا از واقعیتها...............
ارسالها: 79
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: ارد ۱۳۹۲
اعتبار:
0
۲۹ شهريور ، ۱۳۹۳, ساعت --> ۲۴ : ۰۰
با سلام خدمت دوستان و همکاران محترم: شرط دهم از شروط ضمن عقد مندرج در سند نکاحيه
" در صورتي که پس از گذشت پنج سال زوجه از شوهر خود به جهت عقيم بودن و يا عوارض جسمي ديگر صاحب فرزند نشود "
ازآنجا که صاحب اولاد شدن حق طبيعي هر زن و شوهري است و از اغراض و انگيزه هاي طرفين جهت تشکيل خانواده محسوب مي شود ، زوجه مي تواند به دو دليل و يا دو جهت مذکور در شرط تقاضاي طلاق نمايد .
الف ) به جهت عقيم بودن زوج
ب) به دليل عوارض جسمي ديگري غير از عقيم بودن که مانع از بارداري زوجه مي شود .
منظور از بند هاي "الف " ،" عقيم بودن زوج " وجود عارضه هاي جسمي در فرد است که مانع از بارور نمودن از طرف مرد و يا باردار شدن از طرف زن ميباشد . مردان عقيم از بارور نمودن همسر خود ناتوان مي باشند ، هر چند که امکان زناشويي و مقاربت دارند .در خصوص تشخيص عقيم بودن شوهر و يا وجود عوارض جسمي ديگر که مانع از بچه دار شدن زوجه شود ، دادگاه نظر پزشکان قانوني را اخذ مي نمايد .
منظور از بند "ب" " عوارض جسمي ديگر " وجود هر عارضه جسمي است که به علت آن زوجه به مدت پنج سال از آغاز زندگي مشترک . مقاربت ، صاحب اولاد نشده است .
سوالي که مطرح مي شود اين است که آيا با وجود راه معالجه و درمان در داخل و يا خارج از کشور باز هم زوجه مي تواند از شرط دهم براي طلاق استفاده نمايد يا خير ؟
با توجه به اينکه شرط دهم به صورت مطلق مطرح نموده که زوجه با گذشت پنج سال از زندگي مشترک خود ....مي تواند تقاضاي طلاق نمايد ، لذا امکان معالجه و يا عدم معالجه و درمان زوج تاثيري در قضيه نداشته و زوجه مي تواند پس از پنج سال حتي در صورت قابل معالجه بودن ، تقاضاي اجراي وکالت در طلاق را بنمايد.
سوال دوم اينکه چنانچه زوجه بنا بر تمايل و تصميم خود از بچه دار شدن ممانعت نمايند ،آيا زوجه مي تواند پس از گذشت پنج سال از زندگي مشترک به استناد شرط دهم تقاضاي طلاق نمايد ؟
مسلما عدم تمايل و رضايت زوج بر باردار نشدن همسرش عارضه جسمي و يا عقيم بودن محسوب نمي شود ، لذا زوجه حق استفاده از شرط دهم در اجراي طلاق را ندارد . ولي اگر زوج به تنهايي و بدون رضايت همسرش از باردار شدن وي ممانعت نمايد ، هر چند که عمل وي "عارضه جسمي " و " بيماري" محسوب نمي شود و براي زن ، طلاق به استناد شرط دهم پديد نمي آيد ،ليکن مي تواند موجبات " عسر و حرج " زوجه از ادامه زندگي را فراهم آورد . در اين صورت زوجه تقاضاي طلاق خود را مستندا به ماده 1130 قانون مدني مطرح مي نمايد نه به استناد شرط دهم از شروط ضمن عقد مورد بحث .
تنها چیزی که در دنیا می توانی تغییرش دهی،
خودت هستی
و با این کار دنیا را متحول می کنی .
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۴
اعتبار:
0
۱۵ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۳۳ : ۰۸
سلام و خسته نباشید .
موضوع سوال: نقش بیماری واریکوسل بنده در بند 10 عقد نامه و دادخواست زوجه ( همسرم) مبنی بر عقیم بودن من و صدور گواهی عدم سازش ( طلاق)
شرح :
_اینجانب ( زوج) با همسرم(زوجه) 2 سال زندگی مشترک داشته ایم .
_بنده بعد از 6 ماه از ازدواج متوجه بیماری واریکوسل خودم شدم که باعث کاهش اسپرم شد ه است و شروع به طی دوره درمان کردم که تا کنون ادامه دارد .
_به پیشنهاد دکتر جهت بارداری و علاقه به فرزند نیز علاوه بر طی درمان من برای IVF دو مرحله اقدام نمودیم (از اسپرم من و تخمک ایشان) که جنین ها با موفقیت تشکیل میشدند و به ایشان انتقال میافتند اما بعد از دو هفته تست بارداری همسرم منفی میشد. ( کلیه مدارک اصلی موجود است).
_حدود 4 ماه پیش زوجه بدون رضایت بنده از خانه خارج شده است و بنده بلافاصله اقدام به ارسال اظهارنامه مبنی بر بازگشت ایشان و طرح دادخواست الزام به تمکین ایشان نمودم.
_زوجه نیز دادخواست طلاق ( متن دادخواست: رعایت نکردن شروط عقد نامه و زوج عقیم هستند و ...) و همچنین دادخواست مهریه را مطرح نمودند.
سوال: ( با تشکر)
1- با توجه به مدت زمان 2 سال زندگی مشترک و بیماری واریکوسل من و طی مراحل درمان من و IVF صورت گرفته و تشکیل جنین از اسپرم من و این موضوع که کمتر از 5 سال از زندگیمان میگذرد آیا باز هم ممکن است که قاضی محترم جهت پزشک قانونی اقدام کند یا به زمان طی شده توجه خواهد کرد و دعوا را رد میکند.
2- با توجه به عدم تمکین ایشان از بنده و اسرار بنده در دادگاه برای زندگی مشترک آیا زوجه میتواند جهیزیه را مطالبه کند؟
ارسالها: 880
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: آبا ۱۳۹۱
اعتبار:
3
۱۵ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۴۶ : ۱۱
(آخرین ویرایش: ۱۵ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۴۸ : ۱۱، توسط کامیاب.)
مخاطب محترم با عنایت به پرونده یکی از بستگان که خود بنده وکیل پرونده بودم و سوال بالا را جهت رفع ابهامات خود از دوستان در خواست نظر نمودم و پرونده ای که وکیل آن بودم تجربه چنین بود
در مورد سو.ال اول نظر و تجربه و رویه جاری به شرح ذیل میباشد
1: اصل بارداری طبیعی بوده نه روش آزمایشگاهی
2:در شرط عقد نامه حتماً و قطعاً باید گذشت 5 سال متوالی باشد که شرط اصلی و اساسی می باشد
3:انجام IVF دلیل و سبب ساقط شدن شرط عقدنامه نبوده و نیست
4: بارداری زمانی قابلیت استناد دارد که حد اقل بالاس 3 ماه از زمان بارداری گذشته باشد و مورد شما ذاتاً بارداری نبوده اصطلاحاً بارداری میگویند
در مورد سوال دوم
1: تمکین از وظایف زوجه بوده و هست اما در صورت عدم تمکین مرد هیچ کاری نمیتواند بکند حتی اجبار هم نمیتواند زنی اگر نخواهد تمکین کند حتی حاکم شرع هم نمیتواند آن زن را اجبار به تمکین کند
2: اولاً تهیه مسکن و اساس البیت از وظایف قطعی و شرعی و قانونی زوج میباشد که به غلط و برخلاف شرع و قانون تهیه جهیزیه را زوجه عهده ذار شده حتی هزینه عقد و عروسی و.... نیز از وظایف زوج میباشد زیرا فقط وظیفه زن تمکین آنهم با میل شخصی بوده و نه اجبار حتی شیر دادن و نگهداری از طفلی که زوجه مادرش بوده و این موارد و همچنین عدم تمکین نمیتواند دلیلی بر عدم استرداد جهیزیه توسط زوج باشد اگر جهیزیه توسط زوجه تهیه و در منزل مشترک باشد در هر زمان و در هر شرایطی زن میتواند با توافق زوج و در صورت عدم توافق با حکم و یا قرار دادگاه جهیزیه خود را از منزل زوجه خود خارج و یا به هر جا و حتی به هر شخصی که بخواهد بفروشد و اذن و اجازه مرد هیچگونه اثری در ماهیت عمل زوجه ندارد در صورت مخالفت زوج به واسطه حکم دادگاه این عمل انجام خواهد گرفت
مخاطب محترم زندگی با اجبار نبوده و نیست بروید و با خیر و خوشی و با توافق طلاق بدهید والاً زوجه میتواند 5 سال را تحمل نکند و با توجه به نظر پزشکی قانونی و مدارک باروری مصنوعی به دلیل عسر و حرج از دادگاه تقاضای طلاق کند با بذل مهریه و یا دادخواست تدلیس در ازدواج بدهد و....... لذا خودتان را خسته نکنید اگر زنی نخواهد زندگی کند و یا با کدورت بخواهد زندگی کند این زندگی جهنمی بیش نبوده و نیست این نظر شخصی بنده بوده
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۴
اعتبار:
0
۱۵ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۵۳ : ۱۷
من هم در اصل نمیخواهم با زوجه زندگی کنم وشخصا بارها با ایشان و خانواده وی سخن گفتم که بیایید همفکری کنیم و چاره ای بیابیم چون زوجه به اشکال مختلف به بنده خسارت معنوی و مالی و ................ رسانده و من چشم پوشی کردم و حتی یکبار هم روی ایشان داد نزدم.
اما مادر ایشان و پدرشان پا در یک کفش کرده که مهریه میخاهیم .
جای تعجب اینجاست که مهریه زوجه را در حکم اولیه 3 سکه پیش پرداخت وهر 4 ماه 1 سکه تقیسط نمودند و با اعتراض بنده احتمالا کمتر هم میشود مثلا شش ماه یکی .
حال یک دادگاه طلاق در پیش است
که 2 ماه آینده برگزار میگرردد و حتما آن دادگاه نیز حکم طلاق را نمیدهد همانطور که فرمودید 5 سال باید زندگی میکرد که 2 سال زندگی کرده و رفته .
ارسالها: 152
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: بهم ۱۳۹۳
اعتبار:
0
۱۶ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۲۷ : ۰۱
(آخرین ویرایش: ۱۶ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۲۸ : ۰۱، توسط کیومرث بتیانه.)
باسلام خدمت دوستان ومخاطب محترم
همانطوریکه واقف هستید در قانون جاری هیچگونه موادی در باره نازائی وناباروری زوج وزوجه مرقوم نشده است منتها فقط در بند 10 شرایط موجود در سند نکاح به این موضوع اشاره شده است ( شرط ضمن عقد )
که در صورتیکه زوجه از زوج خود بمدت 5 سال بارور نشود واین مشکل حسب نظریه کارشناس بعلت عقیم بودن (مخفی ) زوج باشد زوجه اختیار ایفای شرط را دارد
اما باتوجه به علوم پزشکی فعلی که بجائی رسیده که میتواند شبیه سازی کند وبصورت باروری پزشکی نیز فرزندانی متولد شوند که این مورد بستگی به قدرت اسپرم ومیزان ان در زوج دارد وبرای بهبودی باروری در مردان چاره اندیشی شده است این علم پزشکی برای مردان است وهرگز نمیتوان زنان را به اینگونه اعمال وادار نمود مگر با روش داروئی وغذائی بنابراین چون ممکنه مردان با کمک اعمال پزشکی قادر به باروری شوند بنظر شرط فوق لوث میگردد
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۴
اعتبار:
0
۱۶ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۱۴ : ۱۱
با سلام و احترام به جناب کیومرث بتیانه
کاملا با نظر شما موافق هستم.
زیرا با توجه به علوم حال حاظر و همچنین آمار موجود ناباروری ( مردان) در کشور مان که رو به رشد است به نظر می آید برای جلوگیری از پاشیدن کانون خانواده ها از هم باید تغیراتی در قانون فعلی صورت پذیرد ( بند 10 عقدنامه) و گرنه آمار موجود طلاق افزایش خواهد یافت .
به عنوان مثال زندگی بنده به علت سو استفاده خانواده همسرم که (بنده را به اشتباه عقیم ) میخواند ( درصورتی که واریکوسل دارم) و سن کم ایشان (23سال) با هدف تخریب بنده دادخواست طلاق بر اساس رعایت نشدن بند 10 عقد نامه را دارند.
حال اینکه میدانند ما 2 سال زندگی کرده ایم. و من تحت درمان هیتم ( واریکوسل).
ارسالها: 880
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: آبا ۱۳۹۱
اعتبار:
3
۱۶ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۵۰ : ۱۲
مخاطب محترم اصل و ملاک در شرع مقدس اسلام و در قانون و رویه جاری کشور بارداری طبیعی بوده و هست هر قدر هم که علم پیشرفت کند و.....این شما هستید که باید درمان شده تا بتوانید به صورت طبیعی باردار شوید نه همسرتان در ضمن دادگاه به هیچ عنوان قبل از پنج سال حکم طلاق به لحاظ محقق شدن بند 10 عقد نامه را قبل از پنج سال صادر نمیکند اگر تا قبل از اتمام 5 سال شما درمان شده و گواهی پزشک با تاییدیه پزشکی قانونی را داشته باشید قطعاً طلاق به واسطه بند 10 منتفی بوده والا با گذشت حتی یک روز بعد از 5 سال قطعاً حکم طلاق به واسطه تحقق بند عقد نامه محقق شده در ضمن قانون و محکمه محل تئوری بافی و خیال پردازی نبوده و همچنین محلی جهت ارائه آمار و مقایسه لذا هر قدر هم افراد مشکل دار مرد زیاد باشند این تعداد و آمار مسقط حق طلاق با تحقق شرط نبوده و نخواهد بود هرچند طلاق به واسطه بند 10 محقق نیست اما همانگونه که گفتم مواردی مانند عسر و حرج زوجه مهیا بوده و هست و میتواند با بذل مهریه راساً اقدام به طلاق نماید حتی اگر شما هم راضی نباشید این نظر بنده بوده
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.
ارسالها: 152
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: بهم ۱۳۹۳
اعتبار:
0
۱۷ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۰۵ : ۱۵
(آخرین ویرایش: ۱۸ تير ، ۱۳۹۴, ساعت --> ۴۷ : ۰۰، توسط کیومرث بتیانه.)
باسلام حضور جناب pars 1500
احتراما : درمورد مهریه مستحضرباشید که حق مسلم زوجه محترمتان است ومیتواند انرا مسترد نماید - درمورد جهیزیه اگر لیست اورده شده در صورتجلسه وسندنکاح باشد میتواند انرا استرداد نماید مشروط براینکه موجود باشند ولی اگر درمدت ایام زندگی مصرفی بوده ویا فروخته وتبدیل شده است قابل استرداد است درصورت عدم لیست وعدم درج در سند نکاح استرداد ضعیف است . با توجه به صفحه سند عقدنامه درمورد جواهرات معمولا قیدشده که به زوجه تحویل شده متقابلا قابل استرداد است ودراخر امیدوارم مشکلتان حل شود مشروط به دوستی وعلاقه طرفین به ادامه زندگی - وبنظرتا 5سال نشود طلاق صادر نمیشود مگر با همدیگر توافق وتراضی گردد
درمورد موضوع بارداری
خود اینجانب هم درسال 57 ازدواج وتا سال 61 فرزند نداشتیم درسال 60 که برای طی دوره تخصصی به شهرتبریز ماموریت یافتم ومدتی هم همسرم را بدانجابردم دریکی از روزها توسط دوستی به پزشکی معرفی شدیم وپس ازانجام ازمایشات لازم مقداری دارو تجویز وبعداز خاتمه داروها گویا اثرداشت وخداوند فرزند اول را درسال 61 اعطاء نمود که از خوشحالی همسرم بدون ترمز دستی 66 و72 و 79 جمعنا چهارفرزند ذکور به جمع من وهمسرم اضافه شد که دیگر نای رفتن وشدیدا در فکر ورنج هستم زیرا تماما از نظر درسی خاتمه ومعافیت سربازی مدت منطقه دارند اما بیکار ودر این دیار بیکاری جوانان بیشتراز دیگرشهرستانهاست ولی بشکرانه خداوند همگی سالم واهل هیچ چیزی بجزء ورزش بدنسازی وکامپیوتری وغیره نیستند شکر
حالا برادرم شما 2 سالست که ازدواج وفاقد فرزندیت اگر موضوع جدائی سرنگرفته وباهم زندگی دارید نام دکتر قره چمنی درتبریز را بحضورتان تقدیم می نمایم که اگر ایشان سالم وباشند دراین مورد مجرب هستند و درهر صورت با پزشک مشورت بفرمائید وخودسرانه دارو مصرف نشود