(۹ اسفند ، ۱۳۹۲, ساعت --> ۱۹ : ۰۳)محمدعلی عزیزی نوشته است: با سلام خدمت اساتید محترم
غریبه ی عزیز،دوست گرامی بنظرم شما همچون بنده فقط بصورت تئوری از علم حقوق بهره مند گشته اید و تجربه ی عملی در علم حقوق ندارید و اگر هم داشته باشید محدود به مواردی باشد
فرمایش شما مبنی بر قابل قبول نبودن شهادت در دادسرا و شورا صحیح است و به تبع آن اگر متعاقبا کذب بودن شهادت معلوم شود می گوییم چون اصل شهادت معتبر نیست پس کذب بودن آن هم قابل تعقیب و مجازات نیست؛این مسائل را فقط باید در دانشگاه خواند و موقع خروج در همان جا گذاشت و رفت!!
چرا که رویه ی قضایی ما مخالف این تئوری ها عمل می کند
بنده چندین بار در شورا شاهدانی را دیدم که تنها دلیل دعوی محسوب می شدند و با شهادتشان ادعای خواهان ثابت گشته و طرف محکوم له واقع شده ، و همچنین در دادسرا همین امر موجب صدور قرار مجرمیت علیه متهم گشته
پس چگونه می شود صدق بودن شهادت دارای اثر حقوقی باشد ولی کذب بودنش که مسلما بانی ورود خسارت به طرفین دعوی خواهد شد ؛قابل تعقیب نباشد؟
با کمی تامل خواهیم دید که شهادت کذب در این 2 نهاد هم قابلیت تعقیب کیفری دارد و این امر هم با قانون مطابقت دارد ،هم با اخلاق و هم نظم عمومی ایجاب می کند که این کار به جد انجام گیرد
و ضمنا خدمتتان عرض شود خیلی از موارد نص صریح قانونی ندارند ولی با وحدت ملاک گرفتن و یا استنباط از سایر مواد حکمش بدست می آید
امیدوارم خداوند قدرتی عطا فرماید مثل دوست بنده نباشیم و در مقابل خطاهایمان شجاعانه سر فرود آوریم
و همچون سقراط بدانیم که هیچ نمیدانیم!
سلام گرامی
ابتدائاً عرض کنم بنده فقط تجربه عملی از حقوق دارم و گاهگاهی به اجبار مطالعه میکنم.
من آدم مطلعی نیستم و همین مقدار ناچیز از علم حقوق را هم به اجبار به دست آوردم. (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد)
در میان فرمایشات شما این جمله برایم بسیار جالب بود:
«پس چگونه می شود صدق بودن شهادت دارای اثر حقوقی باشد ولی کذب بودنش که مسلما بانی ورود خسارت به طرفین دعوی خواهد شد ؛قابل تعقیب نباشد؟»
فرمایش شما یک منطوق داره و یک مفهوم.
منطوقش اینه که شهادت صدق یکی از مستندات حکم است و یکی از ادله اثبات دعواست.
و مفهومش (البته مفهوم مطابقی) اینه که اگر کذب باشه از ادله نیست و قابل اعتنا نیست.
ولی بزرگوار اینکه شهادت کذب قابل تعقیب باشه از این استدلال شما استفاده نمیشه.
درضمن، من از کسی بابت همین شهادت دروغ در شورای حل اختلاف و دادسرای ویژه شکایت کردم و فی المجلس قاضی گفت شهادتتو پس بگیر وگرنه اعاده حیثیت میکنه و ...
گفت دادسرا که دادگاه نیست و ...
منم دوست دارم حرف شما ثابت بشه و من به هدفم برسم ولی قضات به نص قانون استناد میکنن.
تازه بدترش اینکه رفتم یک شعبه دادگاه حقوقی از برخی مدارک پرونده کپی بگیرم قاض گفت: نمیدیم.
اعتراض کردم مسئول دفترش گفت: در قانون تصریح نشده که اصحاب دعوا اگر کپی خواستند باید بهشون کپی داد...
حالا به نظرت باید خندید یا فریاد کشید؟؟؟
حالا این مشکل از قانونه یا مجری قانون بحثی دیگر است.
پیروز باشی عزیز
من در محضرتان شاگردی میکنم.