تصادف سرباز

[کامیاب]

ممنون از بیانات دوست گرامی خانم دادخواه بنده هم هم عقیده شما بوده از نظر پرداخت هزینه های مازاد پرداختی از دیه و کلیه فقها هم اجماع داشته اما عملاً کلیه محاکم عدم کارکردن احتمالی و یا منفع اکتساب نیافته قطعی را عدم نفع تفسیر نموده و هزینه های مازاد بر دیه نیز بر اساس کارسناسی و قیمتهای مصوبه دولت بوده مثلاً شخصی در تصادف پای وی شکسته و مصدوم را به بیمارستان دولتی منتقل ولی بیمار و بستگانشان ول را مرخص و به بیمارستان خصوصی منتقل نموده و در بیمارستان خصوصی اعمال غیر ضروری انجام داده مانند بستری د ICU جراحی و استفاده از پلاتین و موارد دیگر جهت کسب در آمد بیشتر که عملاً از دیه بیمار بیشتر بوده و یا طرف مقابل کشاورز یا هر شغل دیگر بوده یا کارگر کارخانه ... دستمزد مشخص که مصدوم یا بیمه بیکاری و یا کشاورز از کارگر میتواند استفاده کند که طی یک ماه مطابق قانون کار حقوق مشخص ذاشته لذا در اینگونه موارد و یا موارد مشابه ملاک هزینه بیمارستان دولتی بوده نه هزینه بیمارستان خصوصی و ملاک حقوق قانون کار بوده نه دستمزد توافقی مصدوم با مباشری که جهت امور خود استخدام نموده لذا برداشتهای شخصی را عدم نفع تفسیر میگردد لذا تفسیر تئوریک و بیانات زیبای آکادمیک عملاً در تصمیمات قضات معنی نداشته و ندارد سرکار خانم دادخواه رویه جاری و نظر قضات در اکثریت موارد حقوقی بسیار متفاوت از بیان مواد قانونی بوده و متفاوت از تفاسیر حقوقدانان دیگر بوده لذا بنده عقیده دارم جامعه حقوقی و دکترین حقوق و وکلاء بیانات بسیار زیبا و شیوا و تفاسیری منطبق با قانون داشته اما این بیانات و استدلالات در عالم فقه و قضاوت تفاسیر متعدد داشته لذا همیشه و در هر حال ملاک برداشت قاضی و رویه جاری و قالب در محاکم جاری بوده لذا در مورد هزینه های مازاد دیه واقعیت جاری اینگونه بوده که بنده گفتم شاید مصدوم بخواهد مثلاً شکستگی پای خود را در یکی از بهترین بیمارستانهای خصوصی امریکا و یا اروپا و به عشق خود درمان کند و طی درمان از بهترین غذاها و گرانترین قضاها استفاده کند که هزینه آن چندین برابر دیه قانونی شود و در اینمورد از آن بیمارستان فاکتور رسمی و منطبق با واقعیت مهمور به بیمارستان و تائیدیه سفارت یا کنسولگری ایران در آن کشورها را بیاورد کجای قانون نوشته متهم یا مجرم باید به عشق شاکی یا خواهان هزینه پرداخت کند دوست گرامی سرکار خانم دادخواه وکلای سرپرست و یا جامعه وکالت و جامعه حقوقی سخنان زیبا و قشنگ و منطبق با قانون زیاد میگویند ولی عملاً در قریب اکثریت بالای 50%موارد استنباط قضات متفاوت از استنباط وکلای محترم میباشد که دائماً مورد انتقاد جامعه غیر قضایی کشور میباشد که یکی از این منتقدان خود بنده هستم اما واقعیت چیزی بوده که در عمل ایجاد شده و یا ایجاد میشود ممنون از صبر کلیه دوستان خصوصاً دوست گرامی خانم دادخواه بنده ذاتاً از نظر تئوریک با کلیه دوستان هم نظر و هم عقیده بوده و هم عقیده هستم ولی ناراحت میشوم زمانی که در پاسخ باید جوابی به مخاطبین بدهم که رویه و واقعیت قضایی کشور بوده و مخالف نظرکلیه نظریات دکترین حقوق یعنی منطبق با شرع و احکام شرعی میباشد زیرا همانگونه که مطلعید ملاک احکام و نظرات قاضات اصولاً با برداشت فقهی بوده چنانچه خودتان مستحضرید قاضی میتواند از صدور احکامی که مطابق مواد قانونی بوده اما مغایر فقه میباشد امتناع نموده یا مطابق فقه حکم نموده یا به شعبه دیگر پرونده را ارسال نموده و از صدور حکم به دلیل مخالف شرع بودن امتناع کند