۹ دي ، ۱۳۹۱, ساعت --> ۰۷ : ۰۱
(آخرین ویرایش: ۹ دي ، ۱۳۹۱, ساعت --> ۱۰ : ۰۱، توسط mehran_moh2004.)
با سلام
من خودم واقعا نميدونم چرا اينطور شده . من برا اخذ وام به حساب خانم دوستم مبلغ 70 ميليون پول واريز كردم . دليل واريز به حساب خانم ايشون هم چون ادعا مي كردند دايي خانم دوستم از افراد رده بالاي نظام بانكي هستندو اگه حساب به نام خواهرزادش باشه با دلسوزي بيشتري كار انجام ميده كه بعدا مشخص شد دروغي بيش نبوده . بعد از مدتي متوجه شدم برا اخذ وام دارن بهانه ميارن . منم با هماهنگي همسرم قصد دريافت پولم را داشتم . شوهر اين خانم مخفيانه با همسر بنده در ارتباط بودند از اين نظر كه ذهن همسر منو به اين سمت كشوند كه من با همسر ايشون در ارتباطم و از دست من هم شكايت كرد و دادگاه با بررسي مكالمات و اس ام اس من ، بنده تبرئه شدم . در روز اخذ پول خانم ايشون به بانك نيومد چون حساب به نام ايشون بود و همسرش و همسر من و بنده به بانك رفتيم و شوهرش چون ادعا ميكرد خيلي عجله داره به ما گفت كه قبل از اومدن همسر من يه رسيد تنظيم كنيم كه شما پولو گرفتين و هر وقت همسرم اومد پولو بهتون داد رسيد رو بهش بدين . من مخالفت كردم و تو همون دوراني بود كه از دستم شكايت كرده بود همسرم چون به اون اعتماد داشت به من اصرار كرد عيبي نداره بنويس ، در حالي كه با رئيس شعبه سر خارج كردن پول بحث ميكردم رسيد رو از همسرم به بهانه مطالعه برا بار آخر گرفت چون هي ميگفت من عجله دارم و با رسيد از بانك جارج شد و تازه اونوقت همسرم متوجه شد چه كلاهي سر ما گذاشته يعني پول نگرفته رسيد داديم . ما خواستيم از طريق يكي از اقوامشون كه كامل در جريان درگيريهامون بود و احترام زيادي اونا براش قائل بودند دوستانه حل كنيم كه بعد گذشت حدود يك ماه حل نشد و من شكايت خيانت در امانت كردم كه متاسفانه به خاطر همون رسيد قرار منع تعقيب صادر شد . انقدر حرفه اي بودند كه در شعبه اي افتتاح حساب كرديم كه دوربين مداربسته نداشت و هيچ شاهدي هم نداشتيم جز همين فاميل اونها كه اونم اومد اظهارات و اقرار هاي بسيار مهم اونها رو در دادگاه بيان كرد ولي قاضي قبول نكرد . منم بعد تقريبا 2 سال چون انقد اين مسئله اذيتم ميكرد و از نظر مالي تحت فشار بودم با هماهنگي شاگردم بدون اينكه بفهمه اون محل مال منه به بهانه استخدام اونو به دفتر كشوندم و اونجا باش درگير شدم و چون مدركي ازش نداشتم به زور ازش 70 ميليون سفته گرفتم و هيچ عمل ديگه اي انجام نشد كه خودشم تو دادسرا اقرار كرد . از دست من شكايت كرد و چون شاگردم اعتراف كرد كه چه اتفاقي افتاده برا همين من بازدداشت شدم و بازپرس اون شعبه كه معروف به سخت گيري خيلي زياده قرار 100 ميليوني صادر كرد و من به زندان افتادم . اونا با شرطي كه من ديگه مزاحمت براشون ايجاد نكنم رضايت دادن ولي جالب اينجاست كه بازپرس سند قبول نمي كرد و بعد اينكه يكي از دوستان ازش خواهش كرد و با اينكه رضايت هم داده بودند مقدار وثيقه رو بجاي اينكه كاهش بده 110 ميليون كرد يعني افزايش داد كه برا همه عجيب بود . من بعد آزادي رفتم دادگاه حقوقي از دستش شكايت كردم و پرونده خداروشكر نزد يه قاضي آگاه رفت و همون جلسه اول از تناقض گويي هاي خانم فهميد كه دارن دروغ ميگن . بعد 3 جلسه و اون شاهد اصلي كه از اقوام اونها بود و جلسه قبلي اومد و همه حقايقو گفت همه چي برا قاضي آشكار شد . اونا فكر ميكردن از من تعهد گرفتن كه من ديگه ايجاد مزاحمت نكنم و با اين شرط رضايت دادن كه من آزاد شم و فكر ميكردن من ديگه پيگير حقم نميشم برا همين وقتي پرونده كيفري درگيري من با خانم كه برا اظهار نظر و راي از دادسرا به دادگاه اومده بود قاضي هر سه نفر يعني من و شاگردم و اون خانم رو احضار كرد و پرس و جو كرد ، تو راهرو دادگاه قبل شروع جلسه وكيل شاگردم خيلي با اون زن و شوهر حرف ميزدن كه اونا به شاگردم پيشنهاد دادن همه تقصيرها رو بندازه گردن من و اينكه احتمالا بگه من برا درگيري غير اخذ سفته هدف ديگه اي هم داشتم كه همشون حتي خانم تو دادسرا قويا تكذيب كرده بودند . موقع اظهارات شاگردم قاضي منو فرستاد بيرون و اون خانم هم در جواب سوال قاضي اينكه هدف ديگه اي هم غير درگيري داشت با اينكه تو دادسرا گفته بود نه ولي وقتي فهميد كه رضايت داده و نميتونه رضايتشو پس بگيره و منم رفته بودم از دستش شكايت كرده بودم در جواب قاضي ميگه نميدونم شايد ميخواست كاري انجام بده مقنعه من از سرم افتاد پايين . اينو اضافه كنم جلسه دادگاه كيفري من زماني برگزار شد كه 3 جلسه از دادگاه حقوقي من كه بعد از رضايت اونها و آزادي من از زندان گذشته بود و اونا هم رفته بودند بعد شكايت من نسبت به رضايتشون اعتراض كردند كه پذيزفته نشد واسه همين تو جلسه دادگاه خانم اينبار برخلاف دادسرا اينجوري جواب داد . اين كل ماجراست . تعجب من از اينه وقتي رضايت دادند و من هم فقط به صرف اخذ سند باش درگير شدم و هيچ رابطه اي نبوده چرا همچين حكمي ؟ يه سوال دارم الان تو اين شرايط كه من اعتراض كردم به حكم و رفته تجديدنظر آيا من برا گرفتن پاسپورت مشكل دارم بحثم خروج از كشور نيست فقط اخذ پاسپورت و ديگه اينكه با توجه به رضايت شاكي هيچ راهي برا تبديل قرار از سند به جواز يا فيش حقوقي نيست آخه سند مال كسيه كه برا اخذ وام بش نياز داره . اگه كلا راهنماييم كنيد تو اين پرونده ممنون ميشم . هرچي كه بوده سعي كردم بدون سانسور و تقريبا كامل بيان كنم.ممنونم
من خودم واقعا نميدونم چرا اينطور شده . من برا اخذ وام به حساب خانم دوستم مبلغ 70 ميليون پول واريز كردم . دليل واريز به حساب خانم ايشون هم چون ادعا مي كردند دايي خانم دوستم از افراد رده بالاي نظام بانكي هستندو اگه حساب به نام خواهرزادش باشه با دلسوزي بيشتري كار انجام ميده كه بعدا مشخص شد دروغي بيش نبوده . بعد از مدتي متوجه شدم برا اخذ وام دارن بهانه ميارن . منم با هماهنگي همسرم قصد دريافت پولم را داشتم . شوهر اين خانم مخفيانه با همسر بنده در ارتباط بودند از اين نظر كه ذهن همسر منو به اين سمت كشوند كه من با همسر ايشون در ارتباطم و از دست من هم شكايت كرد و دادگاه با بررسي مكالمات و اس ام اس من ، بنده تبرئه شدم . در روز اخذ پول خانم ايشون به بانك نيومد چون حساب به نام ايشون بود و همسرش و همسر من و بنده به بانك رفتيم و شوهرش چون ادعا ميكرد خيلي عجله داره به ما گفت كه قبل از اومدن همسر من يه رسيد تنظيم كنيم كه شما پولو گرفتين و هر وقت همسرم اومد پولو بهتون داد رسيد رو بهش بدين . من مخالفت كردم و تو همون دوراني بود كه از دستم شكايت كرده بود همسرم چون به اون اعتماد داشت به من اصرار كرد عيبي نداره بنويس ، در حالي كه با رئيس شعبه سر خارج كردن پول بحث ميكردم رسيد رو از همسرم به بهانه مطالعه برا بار آخر گرفت چون هي ميگفت من عجله دارم و با رسيد از بانك جارج شد و تازه اونوقت همسرم متوجه شد چه كلاهي سر ما گذاشته يعني پول نگرفته رسيد داديم . ما خواستيم از طريق يكي از اقوامشون كه كامل در جريان درگيريهامون بود و احترام زيادي اونا براش قائل بودند دوستانه حل كنيم كه بعد گذشت حدود يك ماه حل نشد و من شكايت خيانت در امانت كردم كه متاسفانه به خاطر همون رسيد قرار منع تعقيب صادر شد . انقدر حرفه اي بودند كه در شعبه اي افتتاح حساب كرديم كه دوربين مداربسته نداشت و هيچ شاهدي هم نداشتيم جز همين فاميل اونها كه اونم اومد اظهارات و اقرار هاي بسيار مهم اونها رو در دادگاه بيان كرد ولي قاضي قبول نكرد . منم بعد تقريبا 2 سال چون انقد اين مسئله اذيتم ميكرد و از نظر مالي تحت فشار بودم با هماهنگي شاگردم بدون اينكه بفهمه اون محل مال منه به بهانه استخدام اونو به دفتر كشوندم و اونجا باش درگير شدم و چون مدركي ازش نداشتم به زور ازش 70 ميليون سفته گرفتم و هيچ عمل ديگه اي انجام نشد كه خودشم تو دادسرا اقرار كرد . از دست من شكايت كرد و چون شاگردم اعتراف كرد كه چه اتفاقي افتاده برا همين من بازدداشت شدم و بازپرس اون شعبه كه معروف به سخت گيري خيلي زياده قرار 100 ميليوني صادر كرد و من به زندان افتادم . اونا با شرطي كه من ديگه مزاحمت براشون ايجاد نكنم رضايت دادن ولي جالب اينجاست كه بازپرس سند قبول نمي كرد و بعد اينكه يكي از دوستان ازش خواهش كرد و با اينكه رضايت هم داده بودند مقدار وثيقه رو بجاي اينكه كاهش بده 110 ميليون كرد يعني افزايش داد كه برا همه عجيب بود . من بعد آزادي رفتم دادگاه حقوقي از دستش شكايت كردم و پرونده خداروشكر نزد يه قاضي آگاه رفت و همون جلسه اول از تناقض گويي هاي خانم فهميد كه دارن دروغ ميگن . بعد 3 جلسه و اون شاهد اصلي كه از اقوام اونها بود و جلسه قبلي اومد و همه حقايقو گفت همه چي برا قاضي آشكار شد . اونا فكر ميكردن از من تعهد گرفتن كه من ديگه ايجاد مزاحمت نكنم و با اين شرط رضايت دادن كه من آزاد شم و فكر ميكردن من ديگه پيگير حقم نميشم برا همين وقتي پرونده كيفري درگيري من با خانم كه برا اظهار نظر و راي از دادسرا به دادگاه اومده بود قاضي هر سه نفر يعني من و شاگردم و اون خانم رو احضار كرد و پرس و جو كرد ، تو راهرو دادگاه قبل شروع جلسه وكيل شاگردم خيلي با اون زن و شوهر حرف ميزدن كه اونا به شاگردم پيشنهاد دادن همه تقصيرها رو بندازه گردن من و اينكه احتمالا بگه من برا درگيري غير اخذ سفته هدف ديگه اي هم داشتم كه همشون حتي خانم تو دادسرا قويا تكذيب كرده بودند . موقع اظهارات شاگردم قاضي منو فرستاد بيرون و اون خانم هم در جواب سوال قاضي اينكه هدف ديگه اي هم غير درگيري داشت با اينكه تو دادسرا گفته بود نه ولي وقتي فهميد كه رضايت داده و نميتونه رضايتشو پس بگيره و منم رفته بودم از دستش شكايت كرده بودم در جواب قاضي ميگه نميدونم شايد ميخواست كاري انجام بده مقنعه من از سرم افتاد پايين . اينو اضافه كنم جلسه دادگاه كيفري من زماني برگزار شد كه 3 جلسه از دادگاه حقوقي من كه بعد از رضايت اونها و آزادي من از زندان گذشته بود و اونا هم رفته بودند بعد شكايت من نسبت به رضايتشون اعتراض كردند كه پذيزفته نشد واسه همين تو جلسه دادگاه خانم اينبار برخلاف دادسرا اينجوري جواب داد . اين كل ماجراست . تعجب من از اينه وقتي رضايت دادند و من هم فقط به صرف اخذ سند باش درگير شدم و هيچ رابطه اي نبوده چرا همچين حكمي ؟ يه سوال دارم الان تو اين شرايط كه من اعتراض كردم به حكم و رفته تجديدنظر آيا من برا گرفتن پاسپورت مشكل دارم بحثم خروج از كشور نيست فقط اخذ پاسپورت و ديگه اينكه با توجه به رضايت شاكي هيچ راهي برا تبديل قرار از سند به جواز يا فيش حقوقي نيست آخه سند مال كسيه كه برا اخذ وام بش نياز داره . اگه كلا راهنماييم كنيد تو اين پرونده ممنون ميشم . هرچي كه بوده سعي كردم بدون سانسور و تقريبا كامل بيان كنم.ممنونم