امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شرط ضمن عقد
#8
ممنون از زحمات و پاسخهای برادر ارجمندم نظر بنده همان برداشت حضرتعالی و اختلافی بودن می باشد و استدلال بنده این بوده که وقتی حقی واگذار گردید آن حق را نمیتوان محصور نمود و مورد شک و تردید قرارداد و چون اینگونه مسائل و قراردادها ایجاد بند می نماید و هدف و فلسفه قوانین اجرای عدالت بوده و در حصار قراردادن اشخاص خلاف عدل و عدالت می باشد این موضوع باعث برهم خوردن نظم عمومی و ایجاد اختلاف در جامعه شده و محدود کننده آزادی میباشد لذا از نظر محاکم مورد قبول نمی باشد چون باعث سوء استفاده و بی نظمی در قرارداها می شود و مقتضای عقد بیع انتقال قطعی و بدون چون و چرا بوده پس با توجه به این قید ذاتاً قراردادتابع نظر شخص ثالث قرار گرفته که این اعلان نظر مالک قبلی خلل در ماهیت انتقال قطعی ایجاد مینماید و صراحتاً مخالف ذات عقد و نظم اجتماعی بوده مانند این مثال که من این خانه را به شما میفروشم به شرطی که این میخ مادام العمر داخل این دیوار باشد و من هروقت خواستم بیام به این میخ سر بزنم و اگر خواستی این ملک را بفروشی به خاطر کنده نشدن میخ باید حتماً این ملک را یا به من بفروشی یا به من اجاره بدهید کدام عقل سلیم و یا کدام قانون و منطقی قبول میکند شخصی مالی را بیع کند و بخرد که اختیار فروش آنرا از خود ثلب کند آیا این استدلال صحیح است شما هم مالک و اختیاردار مالی باشید و هم اختیار دار نباشید و این موضوع با اصل مالکیت و آزادی دخالت اشخاص در اموالشان کاملاً منافات دارد درضمن ما باید خودمان بعنوان یک حقوق دان بر اساس قانون و عقل و منطق و اصول ونظم اجتماعی استدلال و استنباط کنیم نه اینکه مروج استدلاهای دیگران باشیم چه بسا احکامی در زمان پیامبر وجود داشته که هم اکنون وجود خارجی نداشته و به اصطلاح از رده خارج شده یعنی ما خودمان باید قدرت استنباط داشته باشیم و اشاره به نظر دیگران به قول عامیانه کشک و دوغ است چون آقای دکتر شهیدی دکتر لنگرودی دکتر کاتوزیان و دیگر علما هرکدام ساز خودشان را میزنند اما همانگونه که قبلاً خدمت حضرت عالی بیان نمودم اصولاً فلسفه قانون و حق اجرای عدالت و نظم اجتماعی می باشد این سوال را از شما میکنم؟ آیا شما مالی را میخرید که هیچگونه اختیاری از خود در تصرف و یا انتقال آتی آن نداشته باشید؟ یا مالکیتی داشته باشید که هرگونه دخل و تصرف در آن منوط و مشروط به نظر دیگری که ذاتاً ذی نفع نمی باشد،باشید؟! ایا این تفکر عقلانی است؟متاسفانه دکترینهای کشور ما مانند علما و فقهای ما در حوزه علمیه آنقدر بیکار و علافند که از بیکاری مانند افراد معتاد به شیشه از بدیهیات اجتماع دور شده و اقدام به نظریه پردازی پوچ و بی اساس مینمایند و دائماً به پای عدل و قانون درحال ایجاد قیود متعدد هستند پس بیایم خودمان باشیم نه دیگران و مقلد دیگران در علم حقوق چون علم ما علم حقوق است ونه فقه که لازمه آن تقلید میباشد هرچند در فقه هم اختلافات بسیار وجود دارد همانگونه که اگر حضرتعالی وکیل باشید و پرونده ای داشته و به قاضی پرونده بگوئید دکتر فلانی چنین گفته اگر قاضی در حضور شما نگوید در تفکر خود میگوید دکتر فلانی کیلوئی چند بابا استدلال شما چه چیزی میباشد باسواد کسی است که نظر خود را با استدلال و منطق بیان کند لذا منظور از اینگون بیان توحین به حضرتعال و یا دکترینهای حقوق نبوده و نیست منظور قبول واقعیت و وجود تفکر مستقل افراد میباشد گیرم پدرت فاضل از فضل پدر تورا چه حاصل؟ یعنی حضرتعالی نظر خودتان را بیان کنید ونه نظر دیگران چه بسا و حتماً هم از نظر دیگران نظر غالب نظر خود اشخاص می باشد.پس سعی کنیم خودمان باشیم نه تصویری از دیگران این تفکر و تعقل است که باعث پویای و رونق و غنای علم حقوق میشود و تقلید در علم حقوق جایگاهی نداشته و ندارد واین مکاتب حقوق بوده که در طول تاریخ همیشه پایدار و پویا میباشد و نه اشخاص.ممنون از صبر و شکیبائی دوست عزیزم
پاسخ }
سپاس شده توسط


پیام‌های داخل این موضوع
شرط ضمن عقد - توسط کهن - ۳ خرداد ، ۱۳۹۱, ساعت --> ۵۵ : ۲۰

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان