حضانت کامل فرزند پسر توسط مادرش و درخواست طلاق

[کامیاب]

با سلام خدمت مخاطب محترم مانند حالتی که شما داشته اید را بنده شخصاً در زندگی خانوادگی خود تجربه نموده ام و آثارش سکته و مرگ برادرم در سال 93 بوده به خاطر همین عدم توجه به سخن بنده و بی تجربگی و بی فکری باعث سکته و مرگش شده چون بنده ده سال از عمر خود را در خارج از کشور گذرانده و تجربیات زیادی در این مورد داشته عنوان میکنم بنده بسیار در مورد مسائل خانوادگی دیده ام لذا همانگونه که توجه بفرمایید در کلیه پستها بیان میکنم از نظر بنده چون اشخاص دارای تفکرات مختلف عادات مختلف اخلاقیات مختلف و.... بوده و هیچ کس شبیه دیگری نیست این مورد از عجایب خلقت بوده که فقط خداوند بزرگ از آن مطلع بوده لذا شما هم مشاوره حقوقی میگیرید و تحت تاثیر عواطف هستید آیا میدانید جامعه اروپایی وقتی فرزند پس از پایان 18 پدر و مادر هیچ گونه دخالتی در امور فرزند خود نمیتوانند بکنند؟و فقط روابط از نظر عطفی وابستگی داشته آنهم بسیار اندک؟ایا میدانید حضانت در اروپا با مادر و شما باید کلیه هزینه های فرزندتان را تا سن 18 سال بدهید؟و آیا های بسیار.... لذا شما قبل از هر تصمیمی باید با کسانی مشاوره کنید که شرایط مشاوره را داشته باشند چون یک مشاور خوب بسیار مهم و اساسی در تصمیم گیری بوده مثلا اگر شما بروید جهت امور خود نزد روانپزشکی که در کشورهای اروپایی زندگی نکرده و یا حتی یکبار هم نرفته و اگر هم رفته با تورهای مسافرتی برای مدت محدود آنجا بوده و خودش بنا به دلایل خاص فعلی کشور حسرت و آرزوی زندگی در اروپا را داشته این روانپزشک خودش بیمار روانی بوده چگونه میتواند مشاور خوبی باشد!!!!!لذا بزرگوار شما هر مرتبه علمی که داشته باشید از نظر تفکر اکثریت جامعه اروپا یک کله سیاه و یا یک تروریست محسوب میشوید لذا من منکر امکانات بالا آسایش و امنیت و سطح بالای زندگی در اروپا نیستم اما موارد بسیار وجود داشته که از نظر بنده و یا شما پوشیده بوده مانند ترویج فرهنگ استقلال جوانان و جدا شدن از خانواده و ترویج استقلال و کاهش روابط عاطفی و......لذا شما فکر نکنید با رفتن فرزندتان دنیا و آخرت فرزندتان و حتی خودتان متحول میشود.زیرا اینگونه تفکر در آینده ای نه چندان دور چنان ضربه روحی و عاطفی به خودتان میزند که این ضربه اگر شما شخصیت عاطفی و درون گرا داشته باشید مانند برادرمن موجبات تفکرات خاص و در نهایت تغییررات و فشارهای روانی و منجر به سکته قلبی و یا مغزی و در نهایت مانند برادرم در سن 40 سالگی فوت حال آیا تفکر و مشاوره درست و تصمیم عاقلانه و سنجش عواقب هر کاری بهتر نبوده برادر بنده هم دستخوش حرفهای خانواده خودم و یا اشخاص نادان تفکرات خام به چنین عاقبتی گرفتار شده چه بسا خود پدر و مادر و حسرت بکشان خارج نظرشان بهتر بودن خارج را تشخیص دهند اما بنده میدانم در کشورمان بیکاری فاصله طبقاتی فقر فساد در کلیه موارد بیداد میکند اما بسیار موارد هم وجود دارد که نسبت به اروپا بهتر بوده مانند عواطف خانوادگی وجود سرپناه برای زندگی امکانات تحصیل واز همه مهمتر اقوام و هم زبانان و کل خانواده و..... هرچند اندک اما وجود دارد لذا بنده فقط صلاحیت مشاوره حقوقی داشته اما از نظر روانشناسی و تحقیقات زندگی اجتماعی باید به کسانی که صلاحیت مشاوره صادقانه داشته رجوع کنید و برای مشاوره هرگز به کسانی که خودشان حسرت زندگی در اروپا داشته مراجعه نکنید مگر اینکه مشاور هم تجربه سکونت در اروپا را داشته باشد یا آگاهی داشته باشد و همه موارد مثبت و منفی مورد مشاوره را به شما بگوید و شما هم نیازمن مشاوره روانشناسی بوده و هم مشاور حقوقی و هم اقتصادی و هم اجتماعی بوده لذا فرزند شما طفل بوده و شما بعنوان ولی و از نظر قانون ما کلیه اختیارات این فرزند به عهده شما بوده عقل و عاطفه دو مبحث جدا و نزدیک و وابسته به هم بوده همیشه وقتی اول عقل و منطق و سپس عاطفه باهم و با تدبیر آمیخته شود نتیجه بهتری حاصل میشود و بنده در تداخل این موارد در آخر سخن عقل را اجراء میکنم زیرا شخت عاطفه خوب است اما کامل نیست مثلاً در مورد ازدواج و طلاق خودتان به نظر بنده اکثر ازدواجهای منجر به طلاق حاصله از عدم توجه به عقل بوده لذا کاری به منشاء اختلافات نداشته لذا این موارد که عرض شد از باب مشاوره و شناخت راهکار بهتر از نظر بنده بوده امیدوارم راه بهتر را انتخاب تا در زندگی دچار مشکل و سرخوردگی شخص خودتان نشود این نظر شخصی و نصیحت یک بیطرف بوده از طولانی شدن بیاناتم پوزش می طلبم