انجمن حقوقی هامون

نسخه‌ی کامل: کدام مسیر قانونی را برای رد ادعای سازمان اوقاف پیشنهاد می کنید ؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

1300

با عرض سلام و خسته نباشید
سلام علیکم

اینجانب ملکی با سند مالکیت اصلی و باشماره چاپی در سال 1354 خریداری کرده ام (سند منقوله دار و بنچاق دارم). که هیچ گونه اشاره ای به اوقاف بودن آن در سند و بنچاق دیده نمی شود ومهر اوقاف به سند و بنچاق نخورده است . ثبت اسناد واملاک در برگه استعلام خود می نویسد که سازمان اوقاف نسبت به عرصه پلاک موصوف ادعای وقفیت نموده است.

سازمان اوقاف هیچگونه وقفنامه و اسناد مستندی را برای ادعایش ارئه نمی دهد . ادعای اوقاف باعث منصرف شدن خریداران ملک شده، وقتی که خریداران در برگه استعلام ثبت و اسناد ادعای وقفیت سازمان اوقاف را بر عرصه ملک مشاهده می کنند خریداران از خرید ملک منصرف می شوند و می گویند ملکی را نمی خرند که بر سرش دعواست و یا اینکه می گویند ما پول اعیان ملک را پرداخت می کنیم و پول عرصه ملک را پرداخت نمی کنیم که این باعث می شود قیمت ملک اینجانب به شدت افت کند .

کدام مسیر قانونی را برای رد ادعای سازمان اوقاف پیشنهاد می کنید ؟
*الف )از چه طریقی اقدام کنم؟ 1- دادگاه شهرستان ؟ دادگاه استان ؟ 2- شورای مدنی ؟ 3-وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی ؟ 4-دیوان عدالت اداری 5- سازمان اوقاف شهرستان ؟ سازمان اوقاف استان ؟ سازمان اوقاف کشور؟
*ب) به کجا شکایت کنم و متن شکایت را چگونه تنظیم کنم ؟

از شما خواهشمندیم که درحل این مشکل و پیگیری آن من را یاری فرمایید.
با سپاس فراوان از شما
سلام
شما بایددادخواست 1-اثبات مالکیت2-ممانعت ازحق ومزاحمت دردادگاه حقوقی محل وقوع ملک به طرفیت اوقاف وثبت اسناد طرح نموده ودرآن متذکر شوید که خوانده محترم 1مالکیتی برملک اینجانب نداردلیکن باارسال درخواستی به خوانده دوم مانع بیع اینجانب شده اند واستناد به ماده22 و48قانون ثبت نمائید
با سلام خدمت مخاطب محترم و دوست عزیزم جناب حکمت با عنایت به توضیح حضرتعالی و توضیحات دوست عزیزم جناب حکمت به نظر بنده ببا عنایت به قانون اوقاف حتماً شخصی که بدواً صاحب سند بوده بر اساس سندی رسمی اقدام به وقف مینماید لذا متاسفانه اخیراً باب شده نهادهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا نهادهائی مانند اوقاف بدون هیچگونه سند رسمی با قوای قهریه اقدام به تصرف املاک مردم بنا به دلایل مختلف نموده مثلاً دولت نسبت به انتقال زمینهای ملی را در جوار شهرهای بزرگ مانند دماوند رودهن و بومهن و آبعلی و اطراف ورامین و اطراف رباط کریم و اسلامشهر و موارد بسیار دیگر بین اقوام و بستگان و معرفی شدگان تلفنی تقسیم و اقدام به صدور سند مینمایند که این موضوع متاسفانه مسئله عمده زمینخواری دولتی بوده و این اشخاص با زد و بند و تغیر کاربری اقدام به تفکیک و فروش نموده و در نهایت وجوه حاصله نصیب خود همان بزرگان میشود به طرق مختلف و اداره اوقاف هم از این قاعده مستثناء نبوده و این اداره نیز با شگردهای مختلف و راهکارهای خاص خود بدون پاسخگوئی به هیچ مرجعی چنین کاهایی مانند املاک شما مینماید لذا شما ابتدا باید بدانید اداره اوقاف بر اساس چه سندی چنین ادعایی نموده و سپس ابتدا شما بدانید اظهارنامه ای به اداره اوقاف ارائه دهنده نامه به اداره ثبت محل وقوع ملکتان ارسال نموده و در آن اعلان به ارائه مستنداتی که چنین دستور خلاف قانونی را به ثبت نموده را درخواست نمایید و سپس در صورت ارائه سند اگر سند مذکور عادی بود با ارسال اظهار نامه مجدد اعلان به انکار و تردید و بی اعتباری نمایید سپس بر اساس این دو اظهار نامه اقدامات حقوقی خود را بنمایید یعنی دادخواست شکایت نسبت به اداره ثبت و اداره اوقاف و ابطال تصمیمات ثبت را از دادگاه بخواهید و سپس بعد از اثبات حقانیت خود ادعای خسارت نمایید هرچند که این اقدامات خود بسیار زمانبر و مستهلک کننده اعصاب بوده ولی باید تحمل کنید تا به حقتان برسید هرچند این نهاد عملاً زیر نظر مقام ولایت عمل میکند و دادگاهها هم به دلیل ترس قضات به ندرت تن به بی حقی اوقاف صادر میکنند ولی اگر به واسطه یک خبره فقهی نامه ای مفصل به مقام رهبری نوشته و با مستندات فقهی با دستور رهبر هم میتوان اوقاف را از این تصمیم منصرف نمود.چون متاسفانه بند نمونه موردی را دیدم که شخصی ملکی را در سیرجان خریده و دارای سند مالکیت ششدانگ بوده عده ای از خدا بیخبر ملک مردم را تصاحب و مسجد ساخته اند و برای آن ملک قصبی سند معارض گرفته و براساس قانون با توجه به اقرار مالک اصلی که سند مادر به نامش بوده و شخص دوم که سند ملک خریداری شده را با رضایت و اقرار مالک تفکیک و در یافت نموده دادگاه با عنایت به اقاریر مالکین بلا شک و منازعه و وجود سند رسمی باز هم خلاف قانون و اصول فقهی و اسلامی حکم به نفع اوقاف و سازندگان زمین مردم داده و آن بنده خدا دستش به جایی نرسیده که هیچ از جانب همین بی دینان تهدید به مرگ هم خودش و هم وکیلش شده بود چون واقعاً در اینگونه موارد شخص باید از جان گذشته باشد که بتواند حقش را از این عده بگیرد فقط میتوانم بگویم خدا به شما صبر بدهد تا بتوانید با پشتکار به حقتان برسید چون بنده اگر کل مملکت را صاحب بودم راضی بودم کل آنرا بین نیازمندان بدون هیچگونه چشم داشتی ببخشم ولی راضی نبوده حتی یک میلیمتر و یا حتی سایه زمینم را وقف کنم چون متاسفانه بلایی که اوقاف سر اشخاص می آورد هیچ کس سر هم نوع خودش نمی آورد. این در د دل من و نظر شخصی بنده و راهکار پیشنهادی من جهت حل مشکلتان بوده که از نظر حقوقی و رویه عادی برخورد نموده ام .
سلام
حضوردوست ارجمندم جناب جناب آقای تیموری ومخاطب محترم
مشابه تهدیدی که جنابعالی فرمودید رابنده نیز سراغ دارم متاسفانه ذیحق ازحق خودبه حداقل دریافتی ازاوقاف گذشت نمودحتی کارشناس یکباره 400میلیون راتبدل به100میلیون نمود
اما اگر این دوست عزیز اظهارنامه هم ارسال کند قطعآ پاسخی ارائه نخواهند نموددرچنین وضعیتی ایشان چه کاری ازدستش برمیآیدبنده پیشنهادی دارم وهرچه شما بفرمائید تجربه ای برایم خواهد بود
پیشنهاد میکنم ایشان دادخواست رفع مزاحمت وممانعت ازحق بااین تفسیر که اوقاف بدون داشتن سند رسمی باارسال گزارشی اداری مانع تصرفات بنده درعرصه ملکی که سندرسمی بنام اینجانب است به اداره ثبت نموده واداره ثبت هم به استعلامات بنده پاسخ نداده است وبه نامه اوقاف ترتیب اثرداده وسند رسمی راازاعتبار انداخته است
ضمن این دادخواست بخاطراینکه خواهان زودتر به نتیجه برسد اظهارنامه ای راکه جنابعالی فرمودید ارسال نمایدتا وقت راهدرندهد قطعآ پاسخی نخواهندداددرصورتی که پاسخ اظهارنامه آمد میتواند تصمیم قانونی اتخاذ کند،یا اینکه دادخواست رامسترد کند یااینکه قبل ازحلول جلسه دادرسی تغییرخواسته ماده98 ق ا دم ایجاد نماید
درهرصورت اگر هم دردادگاه بدوی که دلائل جدید پذیرفته نیست رای به ضررش صادرشد،دردادگاه تجدید نظر دلیل جدید یعنی اظهارنامه پذیرفته میشود بااستناد به اظهارنامه تجدیدنظرخواهی کند
ضمن عرض سلام خدمت مخاطب محترم و دوست عزیز جناب حکمت در پاسخ به عرایض دوست عزیزم جناب حکمت معروض میدارم عرایض حضرتعالی درست است اما باید در عمل خدمت شما عرض کنم طرف دعوی یک نهادی است که برخلاف نامش اصل و شرع و قانون را مد نظر نداشته و برای تصاحب مال مردم از هیچ گونه نیرنگ و حیله ای دریغ نمیکند لذا در برخورد با چنین اشخاصی باید کمی با صبر و دقت و با ادله محکم اثبات دعوی غیر قابل انکار و تردید جلو باید رفت و دلیل بیانات و راه کارهای بیان شده این بوده درست است که مخاطب دارای سند رسمی بوده و اعتبار سند رسمی نیز بنا به شرایطی ساقط میشود لذا باید مخاطب به گونه ای عمل کند که خللی در روند کار او بوجود نیاید دو ماه یا سه تا چهار ماه تاخیر در اقامه دعوی ماهیتی بهتر از پیشروی و عقب نشینی است به این معنی که طرح دعوی بر اساس فرمایشات حضرتعالی لازم به بستر سازی بوده و این بستر سازی حاصل نمیشود مگر با تکمیل و محکم کردن ادله اثبات دعوی زیرا اقدام به طرح دعوی قبل از هرگونه بستر سازی موجبات قافلگیری میشود زیرا به قول معروف دشمن دارای قدرت بلا منازع بوده و روش مقابله با چنین دشمنی برنامه ریزی و طرح ریزی و حمله و قافلگیری بوده لذا به نظر بنده هر قدر ادله اثبات قوی باشد پیروزی راحت تر و کم مشکل تر می باشد لذا بهترین روش که هیچگونه مجال و دست آویز آتی به طرف دعوی نخواهد داد ارسال اظهار نامه اول بوده و تحمل به سپری شدن زمان مقرره بوده و در صورت پاسخ و یا عدم پاسخ از طرف دعوی برنامه ریزی بهتر را برای خواهان فراهم خواهد نمود چون اوقاف هم گردنش کلفت است و هم پشتوانه محکمتری دارد پس به قول بهمن کشاورز باید طرح دعوی به گونه ای باشد که بار اثبات به عهده طرف مقابل بیفتد تا خود شخص یعنی با درست برنامه ریزی کردن احتمال پیروزی بیشتر و قطعی تر خواهد بود. لذا طرح دعوی قبل از برسی و برنامه ریزی نوعی پیشروی و عقب نشینی و دادن سوژه دست طرف مقابل بوده پس باید به قول حقوقدانان و فقهای بزرگ طرح سوال و یا طریقه پاسخ کلی باشد تا بتوان بر این اساس به گونه ای که میخواهیم خواسته خود را در مخاطب نهادینه و القاء نماییم تا بتوانیم به نیت و هدف نهایی دست پیدا کنیم این نظر بنده بوده شاید دوستان نظر بهتری داشته باشند.